وبلاگ شخصی عارف عبداللهی_بجنورد

خبرنگار _عکاس
کلمات کلیدی

عارف عبداللهی

بجنورد

عدالت مالیاتی

دانشجو و خانواده

نفس های آخر اصلاحات

از فتح الفتوح تا شکست بزرگ

صداقت در گفتار و عمل دولت و رفع شدن تحریم های اقتصادی!

(از مجموعه خاطرات آقای میم سین)

نگاه-غلط-رویسای-دانشگاه-های-استان-به-تشکل-های-سیاسی-دانشجویی

دردودلهای-وجدان-آقای-رییس-جمهور

اندرحکایات گذاشتن ریش در قرن مدرنیته شدن انسان ها

پاسخ به یک نشریه محلی خراسان شمالی

به مناسبت سومین سالگرد ریاست جمهوری روحانی

پاسخ یاداشت توجیهی از سوی جناب آقای یامین پور

اتخاذ موضع نسبت به تمدن غرب

ذهنی خارجی در لباس یقه سفید

جهاد فکر واندیشه در نهضت ما میتوانیم

فهم استراتژیک در میان مسئولان

قطعنامه 598

نقطه عطف تاریخ صدر اسلام

چند نکته مهم در مورد کودتای ترکیه ای

با برجام جلوی جنگ را گرفتیم!!

بی حیایی زنان یا بی غیرتی مردان مقصر کیست؟

راه حق و نصرت و فضل الهی

تهییج موسیقیایی

هزینه حقوق های نجومی غیر قابل اغماض و تطهیر است.

پهلوانان مدعی تدبیر

پوشش

برای زن دست وپاگیر است!!؟؟

چادری-ها-زهرایی-نیستند

 قصه بدانجا برسید که ما خواستیم بفهمیم جنب و جوش و خروش و سروش جان و روح جوانان ما در کنسرت‌هایی با نیم چاشنی از اختلاط و قیافه بزک شده و جین‌های تنگ و رنگ، آیا تجلی گر همان آرامشی است که مسئول اجتماعی شهر، بدان اشاره مند است؟

خمیرمایه‌ی این استدلال در تنور ذهن بنده نان برشته دو آتشه بیرون نمی‌دهد، بلکه یا می‌سوزد یا خمیرگشته و در کف داغ تنورستان خیالم، ذغال می‌شود.

آن افت و خیز وسکنات درشت و ریز جوانان در یک کنسرت، آیا تبعاتش در همان کنسرت تمام می‌شود؟ ایا اصلاً این کنسرت تبعاتی دارد؟ بیاییم کمی در هوای دونفره‌ی من نویسنده و شمای خواننده ، قدم بزنیم و بیاندیشیم. جوان ما چرا باید جذب کنسرت شود؟ به عشق هنر و هنرمندان؟ اصلاً جوان امروز ما مگر چقدر حافظه‌ی هنری و هنرمندشناسی دارد؟ جز به ذهن سپردن بعضی اشعار و تلوتلو خوردن‌های گذرا از صدای این خواننده به نوای آن نوازنده مگر چیز بیشتری می‌داند؟ خودمان را گول نزنیم. جوان ما بابت هنر به کنسرت نمی‌رود. یک جذبه‌ی دیگری هست که پولی می‌دهد و رخسار می‌آراید و به سان شهزاده‌ای روانه‌ی بزمگاه می‌شود.

ما بخشی از علت را شوق از نزدیک دیدن فلان خواننده مشهور می‌گذاریم.حالا که رفت و شنید و جهید و شاید هم کمی تکان خورد و رقصید، بعدش چی! این جوان مملو از چه چیزی می‌شود؟ فکر، ذهن و خیال او تا چند روز درگیر فضایی بود که در یک ساعت تجربه‌اش کرد؟ از هم گسیختگی فضای یک کنسرت پرشور، او را ممکن است چه مقدار از بعضی حدود، عبور دهد؟ بعد از این بزم شبانه یا عصرانه ،او چه تاثیری از این فضا را در زندگیش خواهد دید؟ آیا او به ارامش میل خواهد کرد یا تهییج می‌شود تا بهر چشیدن طعم مجدد عبور از بعضی از حدود این بزم را تکرار کند؟ این تکرار و تکرار و هم پیاله شدن با اتمسفر فکری رایج در کنسرت‌ها اگر به یک عمومی از جوانان یک شهر، تسری یابد. احتمال نمی‌رود کم کم حدود شکسته شده در کف خیابان هم پیدایشان شود؟!!

از همینجا شاید قضیه بیخ پیدا کند و ناگهان در اثر اتفاقی، رخدادی یا پیشامدی آن ارامش و پایداری که فلان مسئول به آن اذعان داشت. یکهو در هم بریزد و همه‌ی خواب‌های مدبرانه آقایان را به اضغاث احلامی بی تعبیر بدل کند. اگر فلان مسئول نفهمد که جوانش دارد به خوی بیش فعال کنسرت‌ها، میل پیدا می‌کند.قطعاً باید منتظر بروز ازهم پارگی‌شان و منزلت اجتماعی مردم شهرش باشد. اینکه مسئولی نمی‌فهمد راه کنترل هیجان یک جوان چیست و برای آن چه برنامه‌ای باید داشت، نشان از این دارد که اصلاً درکی از جوان ندارد. چنین مسئولی، از علت‌های بروز ناهنجاری‌های اجتماعی توسط جوانان است. بدفهمی و نان به نرخ روز خوردن مسئولان فرهنگی بعضی ارگان‌ها و عدم عمق یافتگی فکری آنان در درک خصایص خاص جوانان، آن‌ها را هماهنگ با باد زمانه می‌کند. خواه این باد، نسیم دلگشا باشد. خواه طوفانی لانه برکن. اگر مسئول با این همه تجربه‌های سنگینی که بشریت در این قرن متحمل شد. هنوز نفهمیده باشد که رایج شدن بعضی فضاها در بلند مدت موجب سلب آرامش عمومی می‌شود، قطعاً برای شیرفهم شدن این مسئول باید منتظر اتفاقی با هزینه‌های سنگین بود.

یک مسئول باید بداند اعمال،مواضع و نرمش و خروش او چه تغییری در قبله گاه فکری جوان شهرش می‌گذارد. آیا آنچه تحت عنوان هنر در کنسرت اجرا می‌شود. تکاملی در تعهد بخشی به روح یک انسان فعال، بانشاط و توفنده است یا برعکس قرار است ذره ذره و مثقال مثقال تعهد را از جوان شهربزداید!! تعهد زدایی که از خود جوان شروع می‌شود و او را نسبت به هستی و استعدادهای برترش غافل می‌کند و کم کم این روحیه تعهد زدایی را به عامه شهر هم تحمیل می‌کند. اگر غبار تعهدزدایی در هوای تنفس مردم یک شهر, عادی شود.باید منتظر عواقب به فراموشی سپردن"نفس‌های" سلامت و امنیت بود. کارمسئول فرهنگی،دمیدن بر نفس‌های تازه شهر است.چه اینکه غبارهای آلوده کننده زیادند و بسی مایه تأسف است که باز مسئول ماهم خودش غباری بشود در بین این ریزگردهای کثیف.

با این اوصاف برچه کسی پوشیده نیست که عمدتاً کنسرت‌ها دارای فضاهای بشدت ضداخلاقی است که گاها حتی خود کنسرت به حاشیه می‌رود؟ اگر فلان مسئول نمی‌داند که تهییج موسیقیایی ذهن در فضای یک کنسرت اگر همراه با نظر و بزک بازی جوانانه شود.چقدر می‌تواند بر قوه عقلانیت و تدبیر منطقی یک جوان اثر بگذارد. بی درنگ زمین مسئولیت را ببوسد و به کناری برود.

جوان امروز ما به اندازه کافی درگیر تار و تنبک نوازنده‌ها شده است. بخش عمده‌ای از جوانان، در بعد تفکرات منطقی آسیب‌های جدی را متحمل شده‌اند. باید برای خشکاندن این باتلاق تلاش شود، نه آبدار کردنش.

مسئول عمق ادراکاتش را از هویت و ماهیت خصایص جوان بالا ببرد وگرنه بیم آن می‌رود این صدای قلقلی که ازظرف جوشان جوانان، به گوش می‌آید. به زودی به سرنوشت هزاران تجربه پرهزینه دیگر بلاد عالم، دچار شود و تُنگ بلور خوش نقش خیال مدیر را بترکاند و...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۲۳
عارف عبداللهی

تهییج موسیقیایی

نظرات  (۲)

این چه فونت مسخره اییه گذاشتی . کور میشیم تا بخونیم . عوضش کن
با شما موافقم
فضای کنسرت ها ضد اخلاقی هست !!
و انچه که در آن مطرح میشه ، ابدا در جهت اعتلا فرهنگ نیست !!
اما چه باید کرد ؟؟
امروز متاسفانه رسانه ملی برای جلوگیری از رفتن مردم به سمت شبکه های ماهواره ای و دیدن برنامه هایی مثل (استیج) برنامه هایی در همین قامت رو داره پخش می کنه خودش مروج موسیقی هست !!
حالا اگه این برنامه ها در جهت ترویج موسیقی و استفاده از آن در راستای اهداف اسلام و انقلاب باشه (باز هم قابل قبوله ) اما به هیچ عنوان این طور نیست!!
انتشار چنی مطلبی واقعا لازم بود ، درود...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی