آنها دلشان را برای آقا باختهاند
زیارت امام رضا (ع) مملو از خاطرات ریز و درشتی است که از ابتدای کودکی تا امروز، همراه من است. پدر و مادرم عشق زندگیشان این بود که تابستان از راه برسد و ما تعطیل باشیم و در مناسبتی زیبا راهی مشهد شویم تا به قول خودشان روزهای بودن در کنار امام هشتم (ع) پر از انرژی و روحیه شویم و برگردیم.
کودکیهایم دربجنورد (باب الرضا )گذشت، اما زیارت رفتن یک رویه ثابت در زندگی همه ما بود و البته امروز هم که 20سال دارم، آرامش را تنها متعلق به بهشتیترین نقطه ایران عزیز، یعنی حرم امام رضا(ع) میدانم.
یکی از شوقهای کودکیام در هنگام زیارت، دیدن کبوترهای حرم بود. گوشهای مینشستم و با چشمهایم پرواز آنها را دنبال میکردم که به صورت گروهی از نقطهای بلند میشدند و پرواز را تا نقطهای دیگر از حرم ادامه میدادند.
همیشه فکر میکردم که این کبوترها چه رازی با امام هشتم(ع) دارند، فکر میکردم چه حرفهایی که میان این پرندههای نازنین و امام رضا(ع) رد و بدل نمیشود. هنوز هم این حس و حال را دارم و اعتقادم بر این است که آنها متفاوتتر از همه زائران حرم هستند؛ آنها دلشان را برای آقا باختهاند.
تقدیم به خورشید خراسان
خیلی وقته که حرم امام رضا نرفتم !!
سال 92 نزدیک به 40 روز مشهد بودم !! اما الان خیلی کم سعادت شدم ، ان شالله آقا ما رو هم دعوت کنه...