وبلاگ شخصی عارف عبداللهی_بجنورد

خبرنگار _عکاس
کلمات کلیدی

عارف عبداللهی

بجنورد

عدالت مالیاتی

دانشجو و خانواده

نفس های آخر اصلاحات

از فتح الفتوح تا شکست بزرگ

صداقت در گفتار و عمل دولت و رفع شدن تحریم های اقتصادی!

(از مجموعه خاطرات آقای میم سین)

نگاه-غلط-رویسای-دانشگاه-های-استان-به-تشکل-های-سیاسی-دانشجویی

دردودلهای-وجدان-آقای-رییس-جمهور

اندرحکایات گذاشتن ریش در قرن مدرنیته شدن انسان ها

پاسخ به یک نشریه محلی خراسان شمالی

به مناسبت سومین سالگرد ریاست جمهوری روحانی

پاسخ یاداشت توجیهی از سوی جناب آقای یامین پور

اتخاذ موضع نسبت به تمدن غرب

ذهنی خارجی در لباس یقه سفید

جهاد فکر واندیشه در نهضت ما میتوانیم

فهم استراتژیک در میان مسئولان

قطعنامه 598

نقطه عطف تاریخ صدر اسلام

چند نکته مهم در مورد کودتای ترکیه ای

با برجام جلوی جنگ را گرفتیم!!

بی حیایی زنان یا بی غیرتی مردان مقصر کیست؟

راه حق و نصرت و فضل الهی

تهییج موسیقیایی

هزینه حقوق های نجومی غیر قابل اغماض و تطهیر است.

پهلوانان مدعی تدبیر

پوشش

برای زن دست وپاگیر است!!؟؟

چادری-ها-زهرایی-نیستند

۲۳ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

 قصه بدانجا برسید که ما خواستیم بفهمیم جنب و جوش و خروش و سروش جان و روح جوانان ما در کنسرت‌هایی با نیم چاشنی از اختلاط و قیافه بزک شده و جین‌های تنگ و رنگ، آیا تجلی گر همان آرامشی است که مسئول اجتماعی شهر، بدان اشاره مند است؟

خمیرمایه‌ی این استدلال در تنور ذهن بنده نان برشته دو آتشه بیرون نمی‌دهد، بلکه یا می‌سوزد یا خمیرگشته و در کف داغ تنورستان خیالم، ذغال می‌شود.

آن افت و خیز وسکنات درشت و ریز جوانان در یک کنسرت، آیا تبعاتش در همان کنسرت تمام می‌شود؟ ایا اصلاً این کنسرت تبعاتی دارد؟ بیاییم کمی در هوای دونفره‌ی من نویسنده و شمای خواننده ، قدم بزنیم و بیاندیشیم. جوان ما چرا باید جذب کنسرت شود؟ به عشق هنر و هنرمندان؟ اصلاً جوان امروز ما مگر چقدر حافظه‌ی هنری و هنرمندشناسی دارد؟ جز به ذهن سپردن بعضی اشعار و تلوتلو خوردن‌های گذرا از صدای این خواننده به نوای آن نوازنده مگر چیز بیشتری می‌داند؟ خودمان را گول نزنیم. جوان ما بابت هنر به کنسرت نمی‌رود. یک جذبه‌ی دیگری هست که پولی می‌دهد و رخسار می‌آراید و به سان شهزاده‌ای روانه‌ی بزمگاه می‌شود.

ما بخشی از علت را شوق از نزدیک دیدن فلان خواننده مشهور می‌گذاریم.حالا که رفت و شنید و جهید و شاید هم کمی تکان خورد و رقصید، بعدش چی! این جوان مملو از چه چیزی می‌شود؟ فکر، ذهن و خیال او تا چند روز درگیر فضایی بود که در یک ساعت تجربه‌اش کرد؟ از هم گسیختگی فضای یک کنسرت پرشور، او را ممکن است چه مقدار از بعضی حدود، عبور دهد؟ بعد از این بزم شبانه یا عصرانه ،او چه تاثیری از این فضا را در زندگیش خواهد دید؟ آیا او به ارامش میل خواهد کرد یا تهییج می‌شود تا بهر چشیدن طعم مجدد عبور از بعضی از حدود این بزم را تکرار کند؟ این تکرار و تکرار و هم پیاله شدن با اتمسفر فکری رایج در کنسرت‌ها اگر به یک عمومی از جوانان یک شهر، تسری یابد. احتمال نمی‌رود کم کم حدود شکسته شده در کف خیابان هم پیدایشان شود؟!!

از همینجا شاید قضیه بیخ پیدا کند و ناگهان در اثر اتفاقی، رخدادی یا پیشامدی آن ارامش و پایداری که فلان مسئول به آن اذعان داشت. یکهو در هم بریزد و همه‌ی خواب‌های مدبرانه آقایان را به اضغاث احلامی بی تعبیر بدل کند. اگر فلان مسئول نفهمد که جوانش دارد به خوی بیش فعال کنسرت‌ها، میل پیدا می‌کند.قطعاً باید منتظر بروز ازهم پارگی‌شان و منزلت اجتماعی مردم شهرش باشد. اینکه مسئولی نمی‌فهمد راه کنترل هیجان یک جوان چیست و برای آن چه برنامه‌ای باید داشت، نشان از این دارد که اصلاً درکی از جوان ندارد. چنین مسئولی، از علت‌های بروز ناهنجاری‌های اجتماعی توسط جوانان است. بدفهمی و نان به نرخ روز خوردن مسئولان فرهنگی بعضی ارگان‌ها و عدم عمق یافتگی فکری آنان در درک خصایص خاص جوانان، آن‌ها را هماهنگ با باد زمانه می‌کند. خواه این باد، نسیم دلگشا باشد. خواه طوفانی لانه برکن. اگر مسئول با این همه تجربه‌های سنگینی که بشریت در این قرن متحمل شد. هنوز نفهمیده باشد که رایج شدن بعضی فضاها در بلند مدت موجب سلب آرامش عمومی می‌شود، قطعاً برای شیرفهم شدن این مسئول باید منتظر اتفاقی با هزینه‌های سنگین بود.

یک مسئول باید بداند اعمال،مواضع و نرمش و خروش او چه تغییری در قبله گاه فکری جوان شهرش می‌گذارد. آیا آنچه تحت عنوان هنر در کنسرت اجرا می‌شود. تکاملی در تعهد بخشی به روح یک انسان فعال، بانشاط و توفنده است یا برعکس قرار است ذره ذره و مثقال مثقال تعهد را از جوان شهربزداید!! تعهد زدایی که از خود جوان شروع می‌شود و او را نسبت به هستی و استعدادهای برترش غافل می‌کند و کم کم این روحیه تعهد زدایی را به عامه شهر هم تحمیل می‌کند. اگر غبار تعهدزدایی در هوای تنفس مردم یک شهر, عادی شود.باید منتظر عواقب به فراموشی سپردن"نفس‌های" سلامت و امنیت بود. کارمسئول فرهنگی،دمیدن بر نفس‌های تازه شهر است.چه اینکه غبارهای آلوده کننده زیادند و بسی مایه تأسف است که باز مسئول ماهم خودش غباری بشود در بین این ریزگردهای کثیف.

با این اوصاف برچه کسی پوشیده نیست که عمدتاً کنسرت‌ها دارای فضاهای بشدت ضداخلاقی است که گاها حتی خود کنسرت به حاشیه می‌رود؟ اگر فلان مسئول نمی‌داند که تهییج موسیقیایی ذهن در فضای یک کنسرت اگر همراه با نظر و بزک بازی جوانانه شود.چقدر می‌تواند بر قوه عقلانیت و تدبیر منطقی یک جوان اثر بگذارد. بی درنگ زمین مسئولیت را ببوسد و به کناری برود.

جوان امروز ما به اندازه کافی درگیر تار و تنبک نوازنده‌ها شده است. بخش عمده‌ای از جوانان، در بعد تفکرات منطقی آسیب‌های جدی را متحمل شده‌اند. باید برای خشکاندن این باتلاق تلاش شود، نه آبدار کردنش.

مسئول عمق ادراکاتش را از هویت و ماهیت خصایص جوان بالا ببرد وگرنه بیم آن می‌رود این صدای قلقلی که ازظرف جوشان جوانان، به گوش می‌آید. به زودی به سرنوشت هزاران تجربه پرهزینه دیگر بلاد عالم، دچار شود و تُنگ بلور خوش نقش خیال مدیر را بترکاند و...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۱:۴۳
عارف عبداللهی

جریان رسانه ای حامی دولت از سویی خود را مقید به مبارزه با فیش های نجومی نشان می دهد و از سوی دیگر به انواع روش ها می کوشند آن ها را توجیه نمایند، یکی از این توجیهات، تکرار داستان مضحک «حیف ها و میل ها» است، داستانی که از سال ۱۳۸۷ توسط مصطفی پورمحمدی (رئیس سازمان بازرسی و سپس وزیر دادگستری) وارد ادبیات مدیریتی کشور گردید.

در قضیه «حیف ها و میل ها» طوری وانمود می شود که گویا اگر کشور مدیر لایق می خواهد نباید خیلی روی «میل ها» و حقوق های نامتعارف ایشان حساس باشد و این گونه توجیه می شود که اگر کشور از این مدیران بهره نگیرد، در عوض «حیف ها» زیاد می شود، منطقی که با توجه به جایگاه نظارتی آقای مصطفی پورمحمدی چه در وزارت کشور دولت نهم و چه در سازمان بازرسی و چه وزارت دادگستری دولت یازدهم مطمئناً در قضیه فیش های نجومی تأثیر گذار بوده است.

سرمقاله روز (۹۵/۴/۱۹)  روزنامه ابتکار،  نوشته «محمد علی وکیلی» نماینده رهیافته از لیست امید تهران به مجلس دهم با عنوان «حیف کنندگان یا میل کنندگان» نیز به همان منطق مصطفی پورمحمدی در مسأله حقوق های نامتعارف می پردازد، در بخشی از مقاله محمد علی وکیلی آمده است:

«میان ناتوانان غیر متنول و متنولان توانمند فرق بسیار است. سرمایه ای که اولی به باد می دهد قابل مقایسه با ثروتی که دومی میل می کند نیست. کار هر دو البته تخلف است و مستوجب جزای خود اند. اما خسران یکی قابل جبران است و خسران آن یکی برگشت ناپذیر است؛ با این توضیح، نباید حیف کنندگان بیت المال را با میل کنندگان حقوق های نامتعارف یکی گرفت.»

منطق امثال پورمحمدی و وکیلی از این جهت اشتباه است که طوری وانمود می کنند که گویا برای رسیدن به نیروهای متخصص نباید خیلی روی حقوق های نامتعارف حساس بود و این در حالی است که کشور پر از نیروهای متعهد، متخصص و جهادی در همه حوزه هاست و ترویج این تفکر که برای حل مشکلات کشور باید از نیروهای متخصصِ دنیا پرست استفاده کرد، ویرانگر و مانع شایسته سالاری نیز هست.

ایراد دیگری که در منطق ایشان وجود دارد این است که طوری وانمود می شود که گویا میل کنندگان اهل حیف کردن نیستند، یعنی انگار کسانی که اهل میل کردن هستند کارشان را به نحو احسن انجام داده اند! و فقط مشکل شان حقوق های نامتعارف بوده است! در این منطق استفاده از چنین مدیرانی حتی می تواند شایسته تقدیر هم باشد چرا که جلوی حیف ها را گرفته است! در صورتی که دولت ها مکلف به مبارزه توأمان با حیف و میل هستند.

حتی اگر بخواهیم دو قطبی کاذب حیف ها و میل ها را بپذیریم، بازهم نمی توان جرم حیف کنندگان را کوچکتر از میل کنندگان فرض کرد، چرا که میل کنندگان عامدانه و با نیت شخصی به بیت المال دست اندازی کرده اند و چه بسا میزان برداشت خود و دارو دسته شان، از حیف های ناشی از اشتباهات سهوی برخی مدیران، بیشتر هم باشد! لذا هم به لحاظ قصد و نیت و هم از نظر میزان خسارت های مادی و اعتباری که به نظام و مردم وارد می شود، هزینه حقوق های نجومی غیر قابل اغماض و تطهیر است.

مدیرانی که اهل میل کردن و حقوق های نامتعارف هستند، هم از این لحاظ که دلشان به حال بیت المال نمی سوزد و هم از این نظر که مشکلات مردم را درک نمی کنند، نمی توانند گزینه های خوبی برای حل مسائل کشور باشند بلکه با در اولویت قرار دادن تأمین نظر طبقات مرفه، تبعیض، رشد نامتوازن، تجملگرایی و واردات را افزایش می دهند، شاید همین تفکر است که باعث می شود حل مشکلات جاده ای در برابر نوسازی ناوگان هوایی بالکل فراموش شود.

اظهارات امثال پورمحمدی و وکیلی نشان می دهد که عارضه حقوق های نامتعارف بیش از این که یک اشتباه ناخواسته و تصادفی باشد، ناشی از یک نگرش و تفکر اشتباه و خائن پرور است، تفکر اشتباهی که چه در سیمای دوستان صمیمی دولت که فیش های نجومی شان افشا شد، چه در سبک زندگی و نحوه استفاده ایشان از بیت المال و هزینه های دکوراسیون و خودروهای شاسی بلند و خارجی و چه در همین فرضیه های مضحک حیف ها و میل ها نمایان است و حل مشکل نی‌ز بدون رفع ای‌ن ری‌شه ها می‌سر نخواهد بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۵ ، ۱۲:۴۵
عارف عبداللهی

 

شیر بی دُم و سر و اشکم که دید  این چنین شیری خدا کی آفرید؟

 

پهلوانان مدعی تدبیر و امید پیشرفت هسته ای و بازرسی اجانب از اماکن نظامی و امنیتی را کم اهمیت دانستند! تمام اطلاعات شبکه بانکی را تحت نظارت آمریکا بردند! حتی تعهدی را امضا کردند که به تبع آن کمک به سپاه، حزب الله و فلسطین هم تخلف باشد! عصر حاضر را عصر گفتگو و بی نیازی به موشک دانستند! در رد اهمیت استقلال کتاب نوشتند! وگفتند وقتی همه چیز را میتوان خرید چه نیاز به خودکفایی! بهشت رفتن مردم را بی ارتباط به انقلاب دانستند! به جای مرگ بر آمریکا به او لبخند زدند! و ساده زیستی مسئولان را عوامفریبی دانستند!

 

حال این ها را کنار هم که بگذاریم حکایت آن شیر بی یال و کوپال به خوبی در ذهن تداعی می شود و اینجاست که باید به آقایان گفت: انقلاب بدون استقلال، خودکفایی، کمک به مستضعفین، تبری از مستکبران، مرگ بر آمریکا، توان دفاعی و موشکی، اعتنا به معنویت و دین مردم، حفظ اسرار و حراست از امنیت کشور را چه کسی می تواند تصور کند؟!

 

تصور و تمایل این جریان برای داشتن انقلابی بی دم و سر و اشکم باعث شده که طرفداران انقلاب و آرمان هایش را افراطی و تندرو لقب نهند و حرفهای امام خمینی(ره) را یک به یک با تأویل و تحریف به مسیری که دل خواهشان است متمایل کنند و منویات امام خامنه ای را با انواع متلک ها و طعنه ها زیر سؤال ببرند تا زیربارش نروند! به راستی آیا مذبذبانی که چرب و گرم رفاه زیر دندانشان رفته است، توان چشیدن سوزن امام و استاد انقلاب را می آورند؟!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۵ ، ۱۱:۳۵
عارف عبداللهی

 بدون تردید پوشش اسلامی برای زنان، از ضروریات دین مقدس اسلام است، چنان که آیات متعددی از قرآن بر این مطلب دلالت دارند. از طرفی مسأله حجاب یکی از جنجالی‏ترین مسائل دنیای دیروز و امروز است، به ویژه طرفداران اعلامیّه حقوق بشر، که با عنوان کردن «تساوی حقوق زن و مرد»، پوشش را برای زن دست و پاگیر دانسته، و آن را برخلاف آزادی قلمداد و به عنوان حمایت از حقوق زن، مطرح می‏نمایند، این مسأله را بسیار حسّاس نموده است، در صورتی که پوشش اسلامی را باید در مجموع ابعادش مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، که با توجّه به مجموع، به نفع زن و جامعه است، و نه تنها دست و پا گیر نیست و تضادی با آزادی ندارد، بلکه زنان در عین حفظ پوشش اسلامی، می‏توانند برترین فعالیّت‏های اجتماعی را داشته باشند، و در چارچوب آزادی‏های صحیح و مقبول، از حق آزادی خود بهره‏مند گردند، زیرا حجاب در اسلام به معنای پرده نشینی نیست، بلکه به معنای پوششی معقول برای جلوگیری از فساد، و حفظ کرامت زن است، و ما امروز در جمهوری اسلامی ایران می‏بینیم که زنان در همه صحنه‏ها و عرصه ‏ها، از مجلس قانون‏گذاری گرفته تا آموزش و پرورش و بیمارستان‏ها و ادارات و دانشگاه ها  می‏توانند در چهارچوب حفظ پوشش اسلامی، به کار و تلاش بپردازند، بی آن‏که حجاب اسلامی برای تلاش‏های آنان، مشکلی ایجاد کند، و حقّ آزادی صحیح آنها را تضییع نماید

امروز حجاب و عفاف یک مسأله صد درصد اجتماعی و فرا جنسیتی و فراتر از یک رفتاردینی است که نیاز به عزم دو طرفه از سوی مسؤولان و از سوی مردم دارد. عرصه فرهنگ حجاب و عفاف بیش از قانون و بودجه و ساختارهای دولتی و رسمی نیاز به ساختارهای غیر رسمی دارد. ساختارهایی برآمده از بطن مردم انقلابی، معتقد و دغدغه مند و در این میان مهمترین وظیفه نظام حمایت از همین ساختارهای غیر رسمی است امروز بر خلاف همه برنامه ریزی‌ها و تلقین های برخی از جوامع غربی برای توسعه بی عفتی در قالب گفتمان های فطرت مدار در حال بازگشت به عفاف هستند و از طرفی توسعه اسلامی در جهان رفتار دینی حجاب را بیش از پیش جهانی نموده است و این خود نشان می دهد که آنان پس از آزمون و خطاهای بسیار این شیوه را برگزیده اند

رعایت پوشش و عفاف از وظایف دینی و قانونی همگان و نظارت بر آن از وظایف شرعی و قانونی همه ارگان ها بویژه دانشگاه ها  است همه دانشگاه های معتبر جهان نیز مبتنی بر ارزش های فرهنگی، خود، قوانینی وضع و رعایت آنرا بصورت جدی مطالبه می نمایند.

 با استعانت از خدای متعال و طلب امداد از  امام عصر (عج) و پیروی از رهنمودهای نائب بر حق ایشان امام خامنه ای( مدظله) و با یک دلی و یک صدایی با عزمی ملی و مردمی در نهادینه شدن فرهنگ حجاب و عفاف در کشور گامی بلند برداریم و در این باب موفق و پیروز گردیم.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۱۳:۴۵
عارف عبداللهی

چادری ها زهــــــــرایی نیستند!

اگر فکرشان،هدفشان،راهشان،نگاهشان،عشقشان و حجابشان فاطمی نباشد.

فکر می کنم همین چند جمله کافی باشد تا منظور خود را بیان کرده باشم.

آری چادر حجاب کامل است اما هر چادری محجبه نیست..! پس بهتر است تبلیغ چادر کنیم نه چادری، مثل تبلیغ قرآن نه قاری، چرا که گاهی قاری می شود ابن ملجم که قرآن ناطق را به شهادت می رساند و آنگاه است که دیگر جوابی نمی توانیم بدهیم...

شاید جمله حجاب مصونیت است نه محدودیت به ظاهر شعاری به نظر برسد، اما معنای حقیقی آن را کسی درک میکند که طعم مصونیتش را چشیده باشد. آنگاه که در ظل آفتاب و هرم گرمای سوزان تابستان با حجاب و چادر مشکی ات، سنگین و باوقار در خیابان قدم برمیداری و سوز گرمای تابستان را به آتش دوزخ ترجیح می دهی و از خدای خودت ممنونی که چنین نعمتی به تو ارزانی داشته ناگهان به فاصله ی چند متر آن طرف تر دختری بدحجاب را می بینی که قربانی نگاه های آلوده ی هوسرانان شده و به دنبال راه نجاتی است از چنگال این اراذل و به تو پناه می آورد تا با تو جان سالم از دست این قبیل افراد به در ببرد، آنجاست که به یکی از معانی این مصونیت پی میبری و با تمام وجود درک میکنی که مصونیت چیست. مصونیت یعنی نه تنها تو به سمت گناه نمیروی، بلکه نمی گذاری گناه نیز به سمتت بیاید چه رسد به اینکه گناه به سمتت بیاید و موقعیتش هم جور شود و حالا فرار کنی. عفیفه تنش از مقدمات موقعیت هم مصون است.

عفیفه کسی است که از تیزی ذهنش استفاده می کند و نه تنها سمت گناه نمی رود بلکه نمی گذارد مقدمات گناه برایش فراهم گردد. به عبارت دیگر اصلا داخل گودال گناه نمی افتد که نیازی به بیرون آمدن از آن باشد...

و اینگونه است که معصوم علیه السلام فرموده است:

کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم

مردم را با چیزی غیر از زبان هایتان نیز دعوت کنید و بخوانید(به دین اسلام).

متاسفانه این روزها ویروسی تحت عنوان چادری های بدحجاب در حال پخش شدن است که به سرعت گریبانگیر خیل عظیمی از بانوان گردیده است. ویروسی که شخص چادر میپوشد اما سرخی لبانش از دور هویداست! چادر میپوشد اما سیاهی آرایش چشمانش، چشم نامحرم را خیره می کند! چادر میپوشد اما بوی عطر دل انگیزش، مشام هر نامحرمی را می نوازد! چادر می پوشد اما رنگهای جیغ البسه اش، تحسین مردهای هرزه چشم را برمی انگیزد! و توجیه می کند که می خواهم همه بدانند که چادری ها هم، زیبا، شیک، خوشبو، مرتب اند و هزار چیز دیگر...کسی که چادر را برای پوشش انتخاب می کند، اگر احکام حجاب را نداند قطعا به بیراهه می رود.

به عبارت دیگر، حیا را که نفهمی چادر مشکی هم تو را محجبه نخواهد کرد..!

 

چادری های بی حیا تنها یکی از دردهایی است که می توان گفت.

درد دارد چون چادر، حجاب حضرت فاطمه زهرا س و حضرت زینب کبری س است. فاطمه ای که پشت در سوخت اما چادر از سرش نیفتاد. زینبی که در وصفش چنین سروده اند: زینب عفیفه ایست که در پای عفتش/ عباس میدهد نخ معجر نمی دهد...

و تو دقیقا بخاطر همین چیزهاست که حتی در کوه و حتی در دریا و کنار ساحل و هرجای دیگر هم حاضر نشدی چادر از سر برداری. چون مادرت به تو آموخته است که: چادر سر کردن بلدی نمی خواهد، عشق می خواهد.

درد دارد چون...

و در آخر تنها یک چیز می توانم بگویم:

فلاتحزنک قولهم انا نعلم ما یسرون و ما یعلنون

سوره یس آیه 76

اما این را بدانید که همه این دردها برایم شیرین است و به جان میخرم و با تمام وجود به استقبالشان می روم چون تنها یک نگاه رضایتمندانه مهدی فاطمه عج برایم کافیست.

چرا که خدای مهدی فاطمه عج چنین در قرآن خود فرموده است که:

ولسوف یعطیک ربک فترضی

سوره ضحی آیه5

من عاشق درد دینم

و من برای دینم و برای کربلای یوسف زهرا، مهدی فاطمه عج عباس و زینب تربیت میکنم ان شاءالله.

 عباس هایی از نسل مدافعان حرم

از نسل عباس دانشگر

از نسل سید ابراهیم گردان

عمار، آقا مصطفی صدرزاده

از نسل جهاد مغنیه و احمد مشلب آقا زاده هایی که آقازادگی شان را به همه اثبات کردند.

از نسل محمدرضا دهقان

و از نسل فیروز حمیدی زاده، محمد ابراهیم توفیقیان و محمدتقی اربابی، شهدای شاخص مدافع حرم استان که نشان دادند که: زینب عفیفه ایست که در پای عفتش/ عباس میدهد نخ معجر نمیدهد....

و زینبهایی از نسل سمیه بانو، همسر شهید مصطفی صدرزاده که زینب گونه بالای سر جنازه همسر شهیدش خطبه ای کربلایی خواند و با خطابه ی خود کارفرهنگی به تمام معنا انجام داد و به همه ثابت کرد که زینب وار بودن یعنی چه. آن زمان که گفت:

فاعتبروا یعنی مصطفی فدای رهبر، نه تنها مصطفی، محمدعلی فدای رهبر، فاطمه فدای رهبر، خودم فدای رهبر، تمام دار و ندار، هستی، مال، زندگی فدای رهبر، خود مصطفی در وصیت نامه اش فرموده: فقط گوش به فرمان رهبر باشید.

فاعتبروا یعنی مصطفی فدای اسلام. فاعتبروا یعنی بی تفاوت نباشیم. یعنی اسلام مرز ندارد. فاعتبروا یعنی مصطفی ثابت کرد کل یوم عاشورا. فاعتبروا یعنی مصطفی ثابت کرد باغ شهادت باز است...

 

 

 من میخواهم چادری زهرایی باشم ان شاءالله

ما را مدافعان حجاب آفریده اند....

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۱۲:۴۵
عارف عبداللهی
تنها یقه بستن و ریش گذاشتن که نمی شود حزب اللهی بودن، این حرف را تا حالا همه ما بارها شنیده ایم، راست هم می گویند خیلی مسائل دیگر نیز وجود دارد که عیار حزب اللهی بودن است و ما از آن غافل هستیم، امروز می خواهم نوشته خود را با گلایه آغاز کنم، بالاخره از قدیم گفته اند یک سوزن به دیگری می خواهی بزنی یک جوالدوز هم به خودت بزن.
الان چند سال است که از یک فریضه و واجب که آقا و رهبرمان مطرح کردند می گذرد، ابتدا می پرسم مگر جهاد تنها در نوع نظامی آن خلاصه می شود، جهاد در هر زمانی ممکن است شکل های گوناگون به خود بگیرد و امروز یکی از مهمترین نوع آن جهاد اقتصادی است.
آقا  4 سال پیش در پیام نوروزی سال 91 خودشان می فرمایند " برای خودمان فرهنگ کنیم، بر خودمان یک فریضه بدانیم که هر کالایی که مشابه داخلی آن وجود دارد و تولید داخلی متوجه به آن است، آن کالا را از تولید داخلی مصرف کنیم و از مصرف تولیدات خارجی به جد پرهیز کنیم؛ در همه زمینه ها؛ زمینه های مصارف روزمره و زمینه های عمده تر و مهم تر."
علمای اعلام بفرمایند معنای "فریضه" یعنی چه، برای حقیر که مقلد معظم له هستم این واژه حکم فتوا را دارد، از منظر ولایت فقیه هم بخواهیم بنگریم این حکم بر همه مقلدین مراجع عظام دیگر هم جاری است.
ضمن اینکه تاریخ معاصر ما گویای این است که علمای بزرگ ما برای کاهش وابستگی به خارجی ها، فتاوای قاطعی در تحریم کالای خارجی خصوصا کالاهای کشورهای استعمار گر و مستکبر داشته اند و در منبر های خود ازجمله در ماه مبارک رمضان به تبیین آن می پرداختند.
از آن جمله می توان به مقابله با تهاجم اقتصادی دشمن با صدور حکم تحریم توتون و تنباکو توسط میرزای شیرازی و حکم تحریم خرید کالاهای خارجی توسط مرحوم آقانجفی، فقیه صاحب نفوذ عصر قاجار، در اصفهان اشاره کرد. (1)
حال می پرسم چهار سال از این حکم گذشت، چقدر به این فریضه عمل کرده ایم رفقا! امروز اگر سرمان را بچرخانیم چند کالای ایرانی در خانه این بچه حزب اللهی وجود دارد و چند کالای خارجی، چند درصد از زندگی خود را ایرانی سازی کرده ایم؛ آیا تولید داخلی در خانه ما غریب نیست؟!
بچه هایی که منتظر حکم جهاد آقا بودند کجا هستند، وقتی وارد فروشگاه می شویم تا تلوزیون بخریم، تا یخچال و لباسشوئی و گوشی موبایل و مسواک و خودکار و لباس بخریم، چرا یادمان از آقا و اوامر و حکم جهاد و این چیز ها نمی آید.
بابا جهاد همین است که شما وقتی کالای ایرانی و خارجی را کنار هم می گذاری اصلا در خرید کالای ایرانی تردید به خود راه ندهی، درگیر این ساده انگاری نشوی که آقا کالای ایرانی بی کیفیت است، پس ولایتمداری و انقلابی بودنمان چه می شود، اصلا همه اینها به کنار، غیرت ملی مان کجا رفته، نکند مثل آن ملی گراهایی بشویم که تمام کالاهای زندگی شان خارجی است و فریاد جانم فدای ایران سر می دهند!
برای همه توجیه هایی که ما پشت سر هم می آوریم تا کالای خارجی را بخریم امام خامنه ای(مد ظله) جواب دارند، ایشان می فرمایند "شاید در یک نگاه ساده انگارانه بگوییم وقتی کالاهای مرغوب خارجی هست چه نیازی به مصرف کالای داخلی وجود دارد؟ پاسخ این است که در کنار ارزشمندی هویت ملی و تقویت روحیه خودکفایی، مهمترین اثر مصرف کالای داخلی رفع بیکاری است."
ان شاء ا... ادامه دارد.
پی نوشت:
1-   برای اطلاع از احکام و فتاوای بیشتر پیرامون مسئله "خرید کالای ایرانی و تحریم کالای خارجی" می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید که طی آن 23 سوال کلیدی در این خصوص توسط دفتر معظم له پاسخ داده شده است:
http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=29126
 
 
2- (جنبش تاریخی برای تحریم کالای خارجی):
 http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1905515551698097152
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۱۲:۳۰
عارف عبداللهی

 

پاداش ها و حقوق های نجومی را میتوان میوه سیاست های دولت سازندگی دانست چرا که  دولت سازندگی معتقد بود؛ مسئول باید جیب پرپول داشته باشد تا بتواند کشور را مدیریت کند.  واقعیت این است که تشابه چنین رفتارها و منش هایی را میتوان در دولت یازدهم به عینه مشاهده کرد.

 

اینکه حقوق های نجومی سر از آستین این دولت بیرون می آورد، طبیعی ترین رخدادی است که باید بدان نگریست زیرا تفکر حاکم بر دولت یازدهم ملهم از تفکر کارگزارانی است که رفاه و مانور_تجمل را در دستور کار خود قرار دادند. همان تفکری که سبب بستن کابینه ای با وزرایی میلیاردی و انتصاب مدیرانی با دریافت حقوق های نجومی  شد.

در این بین اما عملکرد دولت_نجومی_خوار نشان از بی میلی در برخورد با مدیران متخلف داشت. اما از آنجاییکه پای حسین_فریدون به عنوان سرشاخه شجره حقوق های نجومی به میان آمد  ناگهان رسانه های حامی دولت  از عزل 307 مدیر با دریافتی ماهانه بالای 40 میلیون خبر دادند. خبری که شاید در نگاه اول نشان از برخورد قاطعانه دولت با مدیران متخلف داشته باشد! اما به نظر میرسد بیشتر برای به حاشیه بردن مطالبه برخورد با برادر رییس جمهور باشد. اما نکته تاسف بر انگیز تر اینست که دولتی که دائم از خزانه خالی دم میزند و پرداخت یارانه چهل و پنج هزار تومانی را مصیبت عظمی میداند ؛ سقف دریافتی حقوق را برای مدیران خود 40 میلیون تومان در نظر میگیرد!

سوال مردم این است که چرا حقوق یک مدیر دولتی باید بیش از 40 برابر حقوق یک کارگر این کشور باشد؟ این حد از فاصله طبقاتی طبق کدام قاعده عقلی و شرعی است؟ کدام تدبیر؟ کدام قانون؟!  و کدام اخلاق؟!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۱۱:۳۰
عارف عبداللهی


 زیارت امام رضا (ع) مملو از خاطرات ریز و درشتی است که از ابتدای کودکی تا امروز، همراه من است. پدر و مادرم عشق زندگی‌شان این بود که تابستان از راه برسد و ما تعطیل باشیم و در مناسبتی زیبا راهی مشهد شویم تا به قول خودشان روزهای بودن در کنار امام هشتم (ع) پر از انرژی و روحیه شویم و برگردیم.

کودکی‌هایم دربجنورد (باب الرضا  )گذشت، اما زیارت رفتن یک رویه ثابت در زندگی همه ما بود و البته امروز هم که  20سال دارم، آرامش را تنها متعلق به بهشتی‌ترین نقطه ایران عزیز، یعنی حرم امام رضا(ع) می‌دانم.

یکی از شوق‌های کودکی‌ام در هنگام زیارت، دیدن کبوترهای حرم بود. گوشه‌ای می‌نشستم و با چشم‌هایم پرواز آنها را دنبال می‌کردم که به صورت گروهی از نقطه‌ای بلند می‌شدند و پرواز را تا نقطه‌ای دیگر از حرم ادامه می‌دادند.

همیشه فکر می‌کردم که این کبوترها چه رازی با امام هشتم(ع) دارند، فکر می‌کردم چه حرف‌هایی که میان این پرنده‌های نازنین و امام رضا(ع) رد و بدل نمی‌شود. هنوز هم این حس و حال را دارم و اعتقادم بر این است که آنها متفاوت‌تر از همه زائران حرم هستند؛ آنها دلشان را برای آقا باخته‌اند. 

تقدیم به خورشید خراسان 



۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۵ ، ۱۳:۵۸
عارف عبداللهی

خبر را همه شنیده ایم. دولت در اصلاحیه بودجه، یک بند عجیب با عنوان کاهش 5 هزار میلیارد تومانی بودجه دفاعی مملکت؛ آن هم به بهانه فعال کردن طرح های عمرانی قرار داده، در حالی که در آن، بخش «ب» تبصره ۱۴ حذف شده که بر اساس آن قرار بود از اول تیرماه یارانه سه‌دهک بالای جامعه قطع گردد.

سوال همه این است که اگر دولت، به دنبال حمایت ازتولید داخلی و فعال کردن طرح های عمرانی است، به چه دلیل با حذف یارانه ثروتمندان مخالف است؟ و  در شرایطی که شعله‌های آتش جنگ و ترور در تمامی منطقه خاورمیانه زبانه می‌کشد کاهش بودجه دفاعی کشور با چه هدفی صورت میگیرد؟ واقعیت حاکی از آن است که این اقدام دولت  گام دیگری برای اجرای  برجام 2 و 3 به شمار می آید.  

 

دولت بجای پاسخ دهی به دلیل ادامه اشتغال مشایی دولت تدبیر و امید، با یک فرار رو به جلو در بودجه اذهان عمومی را از تمرکز بر دادگاهی شدن آنکه عهد اخوت با اوبسته اند منحرف کرده است.

آیا وقت آن فرا نرسیده قوه قضاییه در مسئله حسین فریدون ورود کند؟

آیا تاوان اشتهای بی انتهای پیرمردان امید را باید بخش دفاعی کشور متحمل شود؟ دیواری کوتاهتر از دیوار دفاع کشوری نبود؟ 

آیا برای دولت میلیاردرها تضعیف نهادهای حاکمیتی کلیدی نظیر صدا و سیما کافی نبود که این بار بی محابا سراغ نبض تپنده حاکمیت رفته است؟

آیا محل جبران های بریز و بپاش های افتضاح صفدریسم یا فیش_گیت، بودجه دفاعی است؟ 

عجیب است که دولت بجای مبارزه باصفدریسم، هنوز هم بدون هیچ ابایی، مشغول برجام های شماره دار واهی خویش است. آقایان با مخدوش کردن مصونیت دفاعی نظام و تضعیف نیروهای مسلح عملا در حال خوشخدمتی به داعش و اسراییل هستند، تا دیر نشده چاره ای باید.

آیا وقت آن نرسیده احتمال ظهور بنی صدر های خاموش دهه نودی، مورد ارزیابی جدی دلسوزان واقعی نظام قرار گیرد؟!


نویسنده:عارف عبداللهی 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۵ ، ۱۰:۴۴
عارف عبداللهی

سالیان متمادی است که مقوله پوشش و حجاب به عنوان یک دغدغه مهم و اساسی، ذهن مسئولین کشور را به خود مشغول نموده است و هر کدام از دولت ها با رویکرد خاص خود سعی نموده اند این دغدغه را رفع نمایند. لیکن آنچه امروز در سطح جامعه شاهدیم این است که متاسفانه موضوع بد حجابی به عنوان یک معضل، بروز و ظهور جدیدی پیدا نموده و فرهنگ دینی و ملی ما را به چالش جدی می کشد. این مشکل در دانشگاه ها به عنوان جایگاهی برای حضور و تجلی نسل جوان بیشتر خود را نشان می دهد زیرا می تواند کارکرد اصلی دانشگاه در تولید علم را با چالش جدی مواجه نماید.

بعد از انقلاب شاید هیچ کس فکر نمی کرد که به این سرعت بی عفتی در جامعه ما رایج شود و طی چند سال این معضل مانند شوکی به جامعه ما تزریق شود که همه در یافتن راه علاج عاجز بمانند.

امروز وضعیت حجاب در دانشگاه های ما بسیار وخیم شده است، البته نمی شود بدحجابی و عدم رعایت اصول اسلامی را به همه دانشجویان نسبت داد اما بی تردید غالبا بدحجابی در دانشگاه های ما حاکم شده است به گونه ای که وضعیت پوشش در سطح جامعه دانشگاهی ما از برخی از کشورهای غربی نیز زننده تر شده است.

قانون و مقرّرات در هر اجتماع و مجموعه‌ای تنظیم‌کننده و نظم‌دهنده افراد آن مجتمع یا مجموعه می‌باشد و هر اجتماعی مبتنی بر هر مذهب و یا ایدئولوژی، متناسب با فرهنگ و رسوم خود با وضع قانون و مقرّرات سعی در رسیدن به ایجاد نظم در میان افراد و دوام ارزش‌های خود دارد.

حتی در ایدئولوژی‌ها و مکاتب غیردینی این وضع قانون با شدّت بیشتر و به نحو سخت‌تر از مکاتب دینی و مذهبی وضع و اجرا می‌شود؛ چرا که به دلیل نبود و یا کمرنگ بودن گزاره‌های دینی در این جوامع، تنظیم‌کنندگان و متصدّیان امر برای جلوگیری از ازهم‌گسیختگی جامعه، قانون و لزوم تبعّیت از آن را جایگزین گزاره های دینی می‌نمایند.

از ابتدای زندگی، افراد با کوچک‌ترین اجتماع پیش روی خود یعنی خانواده در ارتباط هستند و در این محیط متناسب با اوامر و تکالیف والدین و سرپرستان خود عمل می‌نمایند و سپس وارد محیط آموزشی، محیط کار و دیگر اجتماعات می‌گردند که متناسب با هر محیط اختیارات و یا تکالیفی برعهده دارند.

دانشگاه نیز به عنوان محیط و مکان اجتماع دانشجویان فارغ از این موضوع نمی‌باشد. همه دانشگاه‌های دنیا طیّ ضوابطی محدودیت‌ها و قوانین خود را در دانشگاه پیاده می‌کنند.

با مطالعه و پیگیری این ضوابط پی خواهیم برد که حتّی کشورهایی که شعار رهایی و آزادی انسان از قید و بندها را سر می‌دهند و به زعم خود بر گزاره‌های دینی و توحیدی خطّ بطلان کشیده‌اند، باز در عمل با ایجاد مقرّراتی سعی در پیاده‌کردن همان گزاره‌های توحیدی دارند.

بی شک اگر جامعه دانشگاهی ما در این زمینه به صورت جدی وارد نشوند و این فریضه الهی را طبق شرایطی که شرع مقدس معین نموده پیاده و عملی نسازند، معلوم نیست این سیر رو به زوال تا کجا ادامه یابد و این سیل خروشان علاوه بر غیرت و عفت چه چیزهای دیگری را با خود ببرد.

جای خالی افرادی که به صورت جدی در دانشگاه های ما به معضلات و مشکلات رفتاری و پوششی افراد بپردازند واقعا احساس می شود و راهکارهای عملی، هر چند ناچیز هم  که می توان در دانشگاه ها اجرایی ساخت در دستور کار دانشگاه های ما نیست.

اگر به این وضعیت به صورت جدی در دانشگاه ها پرداخته شود بهتر مى توان در حل این معضل در فضای اجتماعى اقدام کرد و ضمن تشویق و ترغیب دانشجویان دانشگاه ها به حفظ شؤونات اسلامى، شاهد محیطى سرشار از پاکى و صفا و اهتمام جدى به رعایت ارزش هاى اسلامى در دانشگاه ها و به تبع آن در جامعه باشیم.

عامل مهمى که ما را در مقابله با این نوع تهاجم فرهنگی کمک می کند، توجه عمیق جامعه و علی الخصوص قشر فرهیخته و دانشگاهی و دانشجویان به انجام فریضه امر به معروف و نهى از منکر است.

فرهنگ سازی پیرامون حجاب در دانشگاه های ما نیازمند آن است که افراد ضرورت های حجاب را بدانند و در مورد فرهنگ عفت و حیا و کارکردهای متعدد فردی و اجتماعی که می تواند در جامعه علمی ما داشته باشد مطالعه کرده و آگاهی های لازم را بدست آورند و مهمتر اینکه اطلاعات کسب نموده را به بهترین و زیباترین شکل ممکن به دیگران انتقال دهند.

با این حال امروز وضعیت پوشش و حجاب در دانشگاه های استان ما در شرایط بحرانی قرار دارد، حال با نزدیکی روز عفاف و حجاب بایستی سعی شود مسئولین فرهنگی استان با نگاهی دقیق تر پیرامون این معضل اجتماعی فکر اساسی را برای حل این تومور فرهنگی انجام دهند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۵ ، ۱۴:۳۸
عارف عبداللهی