وبلاگ شخصی عارف عبداللهی_بجنورد

خبرنگار _عکاس
کلمات کلیدی

عارف عبداللهی

بجنورد

عدالت مالیاتی

دانشجو و خانواده

نفس های آخر اصلاحات

از فتح الفتوح تا شکست بزرگ

صداقت در گفتار و عمل دولت و رفع شدن تحریم های اقتصادی!

(از مجموعه خاطرات آقای میم سین)

نگاه-غلط-رویسای-دانشگاه-های-استان-به-تشکل-های-سیاسی-دانشجویی

دردودلهای-وجدان-آقای-رییس-جمهور

اندرحکایات گذاشتن ریش در قرن مدرنیته شدن انسان ها

پاسخ به یک نشریه محلی خراسان شمالی

به مناسبت سومین سالگرد ریاست جمهوری روحانی

پاسخ یاداشت توجیهی از سوی جناب آقای یامین پور

اتخاذ موضع نسبت به تمدن غرب

ذهنی خارجی در لباس یقه سفید

جهاد فکر واندیشه در نهضت ما میتوانیم

فهم استراتژیک در میان مسئولان

قطعنامه 598

نقطه عطف تاریخ صدر اسلام

چند نکته مهم در مورد کودتای ترکیه ای

با برجام جلوی جنگ را گرفتیم!!

بی حیایی زنان یا بی غیرتی مردان مقصر کیست؟

راه حق و نصرت و فضل الهی

تهییج موسیقیایی

هزینه حقوق های نجومی غیر قابل اغماض و تطهیر است.

پهلوانان مدعی تدبیر

پوشش

برای زن دست وپاگیر است!!؟؟

چادری-ها-زهرایی-نیستند


دو فرضیه در خصوص کودتای ترکیه محتمل است:

1.  فرضیه اول این کودتا توسط نیروهای جریان گولن که مورد حمایت آمریکا می باشند  در بدنه ارتش سازماندهی شده است. با این پیش فرض اگر کودتای ترکیه با پشتیبانی گولن انجام شده؛ یعنی آمریکا رهبری کودتا را در دست دارد. خصوصا آن که گولن در مقاطع مختلف علاوه بر سازمان سیا از جامعه یهودی آمریکا و جهان نیز کمک‌های زیادی دریافت کرده است.علاوه بر این ها این کودتا پس از آن رخ داد که هفته گذشته برای اولین بار عملیات‌های امنیتی علیه شاخه نظامی این جریان انجام شد. شواهد دیگر نیز احتمال مطلع بودن جریان غربی را تقویت میکند. مثلا اینکه یک هفته قبل فرانسه بدون هیچ دلیل خاصی سفارت خود در کشور ترکیه را بست و یک سناریوی از پیش تعیین شده را برای جلب افکار عمومی در شهر نیس فرانسه  پیاده کرد. افکار عمومی پس از واقعه نیس مشغول فرانسه اشد و همین امر کافی بود که خیلی راحت کودتای ترکیه پیاده شود.

 

2.  دومین فرضیه این کودتا تنها یک نمایش سخت و سنگین از سوی اردوغان بوده است تا با استفاده زا شرایط بحرانی ایجاد شده دست به تضعیف ارتش زده و امکان کودتاهای جدی‌ای که می‌توانست در آینده گریبانگیر او شود را از بین ببرد. البته این احتمال نیز وجود دارد که اردوغان برای مظلوم نمایی و کسب محبوبیت این نمایش را اجرا کرده باشد. درخشانتر شدن چهره اردوغان در این مساله به عنوان یک قهرمان ملی نشان میدهد که همه ماجرا تحت نظارت او بوده است.

 

3.  شواهد نشان میدهد در کودتای ترکیه عاملیت آمریکا در هر دو صورت مساله پر رنگ است. هرچند با توجه به بالا بودن میزان هزینه ای که اردوغان برای این مساله متحمل شده و اینکه  اصلی ترین نیروهای عامل در این کودتا نیروی هوایی و ژاندارمری (یعنی نیروهای تحت نفوذ گولن) بوده اند که تا کنون همواره وظیفه اصلی کودتاها را برعهده داشته است احتمال صدق گزاره عاملیت جریان گولن بیشتر محتمل است. اوباما برای انجام تغییرات منطقه ای بسیار جدی است و این تحولات را بخشی از راهبردی کلانی میدانم که فلش اصلی آن جمهوری اسلامی ایران را هدف گرفته است . این هشدار را باید جدی گرفت که تداوم سیاست سازگاری با آمریکا و تهی کردن ظرفیت های مقاومتی کشور در داخل و در منطقه از سوی دولت می تواند عواقب بسیار خطرناکی را در آینده نزدیک برای امنیت ملی کشور به همراه داشته باشد .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۵ ، ۰۹:۲۷
عارف عبداللهی

یکسال از مهمترین توافق تاریخ ملت ایران برابر 1+5 گذشت و آنچه بیش از هرچیز خودنمایی می کند ، تجربه مردمی در برابر آمریکا بعنوان دشمن ابدی و مصداق اتم استکبار است . توافقی که هرگز باعث بهبود شرایط زندگی مردم نشد، بلکه عامل اصلی رکود و مشکلات حوزه بانکی و اقتصادی ایران نیز شده است .
مهمترین نقطه قوت متن برجام را می توان اینگونه عنوان کرد، اینکه مردم متوجه شدند که نمی شود با آمریکا مذاکره کرد و به آنها اعتماد نمود، البته به شرط آنکه در حافظه مردم به زودی به فراموشی سپرده نشود.
مهمترین اتفاق در حوزه اجرای برجام نیز بسیار مهم است. آنچه در حوزه اجرایی بیشتر نمود داشته، تفاوت وزن میان داده ها و ستانده هاست. مهمترین داده ما انرژی هسته ای در متن برجام است، اما ستانده ما تقریبا هیچ است! داده ی بعدی القای اتصال بین رفع تحریم ها و آب خوردن مردم به تصویب برجام و افزایش توقع عمومی جامعه بود!!! نکته بعدی نیز پررو شدن دشمن و اجازه به آنها برای دست اندازی ها به امنیت ملت ایران است .
اما در بررسی شرایط برجام از روز توافق تاکنون باید به موارد زیر اشاره نمود:
ابتدا باید به دلیل توافق بپردازیم و آن اینکه مسئولین از تحریم ها خسته شده بودند و می خواستند تحریم ها برداشته شود اما سوال اینجاست که در قبال امتیاز های بزرگی که دادیم چه چیزی در حوزه تحریم ها لغو شده است؟ گزارش واقعیت حوزه تحریم در اجرای برجام چگونه است؟
-  هیچ معامله دلاری انجام نمی شود و درصورت رخداد آن ، توقیف خواهد شد، ( باید بدانیم که تحریم دلار ، تحریمی در حوزه هسته ای ست که در سال 2008 در 10 نوامبر اعمال می شود و در سال 2012 کلا دستور توقیف صادر می شود که فقط مربوط به هسته ایست اینکه اصلا این تحریم ها برداشته نشده است.) ،
-  بانکهای بزرگ اروپایی هیچ رابطه اقتصادی با ما برقرار نمی کنند به جز چند بانک کوچک اروپایی و هیچ شریک اقتصادی مالی نداریم
-  سوییف باز است اما چون بانکی برای تبادل مالی در طرف مقابل وجود ندارد ، پس کار نمی کند .
-  هیچ سرمایه گذاری واقعی بزرگی در ایران انجام نشده است چون بانکها خدمات ارایه نمی دهند .
-  در حوزه نفت داریم بیشتر می فروشیم اما مفت می فروشیم و جالب اینکه پول نفت ما بلوکه و انباشته می شود و دولت دارد به سمت تهاتر پیش می رود و مبادله کالا با نفت می کند .
-  یورو فقط  در کشورهای خریدار و برای هزینه کرد و فقط در همان کشور خریدار نفت وجود دارد .
-  پولهای بلوکه شده نفتی ما هیچکدام جز 1میلیارد دلار که از هند دریافت شده از 7 میلیارد دلار طلب، آن هم در یکی از بانکهای بین المللی انباشته شده و دریافت نمی شود .
-  در حوزه بانکی در کشورهای همسایه مثل امارات چکهای بانکی و حواله جات ایرانی پذیرفته می شد اما اکنون هیچ ...
-  ذخایر ارزی ایران که هیچکدام وارد ایران نشده است ... به اذعان دکتر سیف ... جالب آنجاست که بانکهای محلی آسیایی نیز وارد مبادله با ایران نمی شوند .
-  قراردادهای بزرگ مطلقا بسته نشده و یا شانس اجرایی ندارد چون هیچ بانکی ضمانت پرداخت مبالغ آنان را نمی کند . بانکها حاضر نیستند کار کنند.  
-  در حوزه خریدهای غیر هسته ای، وضعیت خطرناکتر است. این هفته آقای دکتر صالحی اذعان کردند که خطری جدی در راه است...

این وضعیت واقعی برجام در حوزه تحریم هاست...
 نقطه دیگر این است که تحریم ها نه فقط لغو نشده که حدود صد فقره تحریم دیگر در همین یک سال اضافه شده است ...  
برای نظام بسیار سخت بود که امتیاز های زیادی در قبال این توافق داده شود ...و در مقابل هیچ چیز عایدی نداشته باشد . از مسیرهای دیگری هم می توان نتیجه ای گرفت :
از منظر استراتژیک : در متن برجام اتفاقاتی افتاده و برخی جاهای آن به اصطلاح نظامی ها مین گذاری شده و دارای نقایص زیادی است چون تحریم ها باید وضعیتش در متن برجام حل می شد اما متن را فعلا کاری نمی توان کرد البته برجام را ایران با شروط مصوبه شورای عالی امنیت ملی و نهایتا با نظر و شروط صریح مقام معظم رهبری پذیرفته است . یکی از بزرگترین مشکلات این است که پکیج برجام همه اش با هم است یعنی ما هم حق اعتراض داریم و می خواهیم خواهان حق خودمان در برجام باشیم در موضوع نقض برجام ، بعضی جاها می توان بصورت محکم تر با دشمن سخن گفت ... اما دولت تاکنون چنین رفتاری نشان نداده است .
حال دشمنی که همه چیز را گرفته است ،...  کار فردو و نطنز تمام شده ، ذخیره مواد غنی شده هسته ای تمام شده ، قلب راکتور اراک با بتن پر شده است و ... به قول آمانو خیلی هم فراتر از انتظار ... خب حالا دشمن که کار را تمام شده می بیند تحریم ها را لغو خواهد کرد ؟ خیر چون اکنون چیزی از ما نمی خواهد که برای آن کاری بکند ... این خیلی مهم و ظریف است ... این دلیل تکنیکال است که انگیزه دشمن را برای لغو تحریم ها گرفته است .

نکته بعدی ، اما تعبیری که مکررا توسط مدافعین برجام تکرار می شود این است که می گویند ایران در یک فضای امنیتی و خطر جنگ قرار داشت که ما با برجام توانستیم جلوی آن را بگیریم ... و جالب آنکه آنرا مهمترین دستاورد برجام هم می دانند ... اما تصویر امنیتی ایران نه تنها حذف نشده بلکه به حوزه های دیگر جابجا شده و حتی گسترش داده شده است که برجام2 و 3  مصادیق آن در حوزه موشکی ، نظامی ، دفاع از مقاومت و ... است . تازه در حوزه هسته ای هم حذف نشده و حتی در خرید فیبر کربن هنوز هم مشکل داریم و نمی گذارند خرید کنیم یعنی در همان حوزه هم حذف نشده است .  اما هدف امنیتی سازی ایران در دنیا توسط امریکا و اسراییل چه بود ؟ هدف آنها این بود که دیگر کشورها را متقاعد کنند تا همه با هم ما را تحریم کنند و کسی مقابل تحریم ایران در برابر آنها نایستد و ما مقابل آنها توان ایستادن نداشته باشیم و در قضیه هسته ای باج بدهیم که دادیم ... حال ایا خروج از مساله امنیتی شدن به این روش ، صحیح است ؟ تازه به آن می توان افتخار کرد ؟!!!!... اینطور که می توانیم همه مشکلات را حل کنیم ... هرچه طرف مقابل خواست بدهیم تا مشکلات حل شود . آمریکایی ها وقتی فهمیدند که دیگر فشار و تحریم جوابگو نیست ، در مذاکرات آلمآتی کلا شرایط را تغییر دادند و حاضر شدند که غنی سازی را تا سقف 3.5 درصد برای ایران بپذیرند . و اگر کدهای دولتی تا آن زمان اینگونه نبود و پیشرفت های بزرگ هسته ای وجود نداشت ، آنگاه دیگر به هیچ وجه آنها حاضر نمی شدند با این وضعیت جلوی ما بنشینند و مذاکره کنند .

ادامه دارد....

نویسنده -استاد اسماعیل کفاشی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۱۰:۵۷
عارف عبداللهی

چند صباحی است که شاهد عجایب رفتارها و عجایب هیبت هایی هستیم که چشم هر نظاره گری را مجذوب خویش می کند و مخاطبان را مجبور به باز گذاشتن دهان ها تا منتهی الیه بناگوش وا میدارد.

اگر تا دیروز مشکل اساسی مملکت آب، برق، غم نان، جیره معوقه قوت قالب کارمندان، مطالبه پیگیری هزینه های سرخرمنی بیمه گزارانو قسط علی هذا بود امروز به یکباره همه چیز حل گشته و معدود منور الفکارنی یافت گشته که راه کج رفتاری و هنجار شکنی پیش گرفته و اقدام به استفاده از البسه های کرده اند که گویی خود، تخته سیاهی از فوش و ناسزا در حال حرکت است.

یکی از شاخصه های پروزن فقر فرهنگی و دریوزگی فکر هر کشوری استفاده لجام گسیخته و ندانسته از اندیشه و رفتار دیگری است بدون اینکه کوچکترین فهم و شناختی از آن داشته باشند. واقعا این سوال ویران کننده همچون خوره ای وحشت ناک مرا در خود حل کرده که واقعا چرا و با چه دلیلی برخی به ظاهر متمدن ولی در واقع به شدت متحجر و عقب مانده باید اقدام به استفاده از البسه ای بکنند که بر روی آن نقش فوش و ناسزا و بی حیاترین مطالب منقوش شده است؟؟؟؟ به عنوان مثال به لغات و اصطلاحاتی که در پایان یاداشت آمده توجه داشته باشید تا به عمق فاجعه پی برید.

ولی به راستی آیا مشکل کار فقط ذایل شدن ذخیره حیا و عفت زنان است یا موارد دیگری، هم مسیر با این واقعیت نقش آفرینی می کنند؟

آیا تاکنون به این اندیشه تاریخی توجه کرده اید که یکی از مهم ترین ویژگی مردان ایران زمین غیرت و سلحشوری آنان است تا جایی که  ضمانت  یک تار سبیل مرد ایرانی در دوران کهن حکم دو کارمند رسمی حقوق بگیر از بانک ملی اینک را داشت!!

ولی امروز چه شده است که همان مرد ایرانی با شمایی زنانه و  به غایت بی غیرت در جامعه ظاهر می شود و  راضی می شود خواهر، مادر یا خانمش دوشادوش او حرکت کند و خلق اللهی با چشمانی از حدقه ترکیده و گردنهای به زاویه 360 درجه چرخنده تمامی زوایای پنهان و آشکار ماجرا را رصد، عکس برداری و در آرشیو ذهنشان نگاتیو بندی و نقل اختلالات مجالس شبانه  کنند.

واقعا  ما کجا و اندیشه اسلامی کجا؟؟؟  ما کجا و اتاق فکر هوشنمد دشمن کجا؟؟ آخر چه شده آن همه غیرت و سلحشوری مردان را؟؟ کجاست مردانی که راضی به سرب داغ شدند و رفتند ولی راضی به افتادن چادر زن ایرانی به دست اجنبی نشد؟؟

چقدر خوب میشد از برخی مکان ها و افراد برچسب مسلمان و مسلمانیت برداشته میشد تا حدالامکان  بوی تعفن و استفراغ از ادعای برخی ها استشمام نشود  زیرا پیام آور همین اسلام نبی مکرم اسلام در این باب آورده است: هرمردی که همسرش با آرایش (بدحجاب) ازخانه بیرون رود،بی غیرت است؛وهرکس اورا بی غیرت بخواند،گناهی نکرده است!

(Vixen)  زنشرور

(Nude)  لخت

(Whore )فاحشه

(Sow) ماده خوک جوان

(Pig)خوک

(Theocrasy) شرک به خدا

(Hussy) زن گستاخ

(Vice)گناه،فساد

(Chorus girl9دختررقاصه توجمع

(Lusts)شهوت،هوس

(Dram)ظرف شراب

(Adulterer)مرد زنا کار

(Eccentricity)بی قاعدگی

(Adultery)زنا،بیدینی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۹:۱۳
عارف عبداللهی

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیراً.

اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید؛ نعمت خدا را بر خود یاد آرید، آنگاه که لشکرهایى به سوى شما در آمدند، پس بر سر آن‏ها تند بادى و لشکرهایى که آن‏ها را نمى‌‏دیدند، فرستادیم و خداوند به آنچه می‌کنید، همواره بیناست. خداوند فرشتگان را برانگیخت تا اسبان و شتران دشمن را تحریک می‌‏کردند. مشرکان در حالى که شکست خوردند، پا به فرار گذاشتند، و راه سه روز را در یک روز مى ‏پیمودند. سوره احزاب( آیه33)

صحبت‌های اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان، سراسر نکته و حکایت‌هایی بود که حال و روز  کشور و شرایط امروز جامعه را بیان می کرد تفسیر و فهم این سخنان نیازمند رجوع به تاریخ و روزگار صدر اسلام است.

 جنگ احزاب واقعه ایست که رهبر اوضاع کنونی را به آن تشبیه کردند.

جنگ احزاب همان جنگ خندق است، ویژگی‌های این واقعه که با حال مطابقت دارد را بررسی می‌کنیم.

علت اصلی غزوه احزاب حُمق و حسد یهودیان بود. یهودیان بعلت اخراج برخی از قبایل شان توسط پیامبر و همچنین بعلت کشته شدن سران شان کینه شدیدی از اسلام به دل داشتند. از سوی دیگر قدرت گرفتن مسلمانان و وجود معارف حق در اسلام ، نفوذ یهود را کاهش داده بود؛ لذا جمعی از آن‌ها  به مکه و نزد سران قریش رفتند و تکیه زنان به دیوار کعبه با آنان هم قسم شدند تا پیامبر(ص) و یارانش را از بین ببرند. یهودیان سپس سایر قبایل عرب را همراه و ترغیب کردند تا در این جنگ حاضر باشند که البته موفق هم شدند؛

 امروزه هم شاهدیم که لابی های صهیونیست چگونه از تمامی امکانات مالی و نظامی و نفوذ سیاسی و اقتصادی شان استفاده می کنند و مسلمانان را به جان هم می اندازند تا علیه هم جبهه بگیرند و اتحادشان نابود شود! می‌بینیم که با دوستان خود چگونه هم پیمان شده اند تا برای نابودی اسلام و نظام اسلامی راستین تلاش کنند. خشم دشمنان جمهوری اسلامی از قدرت گرفتن و نفوذ در منطقه و دنیا بر هیچ کس پوشیده نیست و این هم  آتش دشمنی‌شان را شعله ورتر می کند .

جالب اینجاست که پیامبر(ص) در آن زمان با آن یهودیان مذاکره کرده و پیمان بسته بودند. اما آن‌ها این پیمان را نقض کردند و به قول خودمان زیرش زدند. حال آنکه پیامبر در آن پیمان امتیازی به طرف مقابل نداده بودند که با نقض عهدنامه متحمل خسارات محض شوند.

سرانجام سپاه (12 الی 20 هزار نفری) احزاب بسوی مدینه راهی شد. پیامبر با دریافت این خبر برای دفاع آماده شدند و به پیشنهاد سلمان و با کمک مسلمانان خندق‌هایی حفر کردند. سپاه احزاب بمدت یکماه مدینه را محاصره و تحریم شدید کردند.

در همان زمان عده ای از کسانی که با پیامبر بیعت داشتند، تحت تاثیر وسوسه‌های فرستادگان یهودیان به جمع احزاب پیوستند و تلاش کردند تا از درون به پیامبر ضربه بزنند. عده ای دیگر از بین خود یاران هم وحشت کردند و با دیدن سپاه کثیر دشمن و خیانت خودی‌ها ایمان‌شان سست شد. پیامبر (ص) ولی همه را به پیروزی و کمک الهی وعده می‌داد. ایشان سپاه را منظم کردند و آماده نبرد شدند.

امروز هم شاهد مذاکره با کشورها و دولت‌هایی بودیم و هستیم که برای ریزترین تصمیم گیری‌هایشان از دولت صهیونیستی تاثیر می پذیرند و باز شاهدیم که طرف ما چطور قول‌ها و پیمان‌هایش را لغو کرد.  چطور ما را این مدت طولانی تحریم و تحدید کرد. شاهدیم که افرادی از جبهه خودی خیانت می‌کنند تا اساس نظام اسلامی را از هم بپاشند و افرادی دیگر با دیدن قدرت و کثرت دشمن و کمی یاران  و هنگام تحریم ها و فشارهای کمرشکن او می‌هراسند و دم از سازش با آن‌ها می زنن.

هنگام نبرد، هر وقت که عده ای از مشرکان از خندق‌ها عبور می‌کردند یاران واقعی و با ایمان راستین پیامبر به دفاع پرداختند. حتی حضرت علی (ع) در نزدیکی دشمن و اردوگاه آنان برای دفاع و مراقبت حاضر می‌شدند.

در زمان مبارزه علی(ع) با عمرو بن عبدود و در جنگ احزاب بود که رسول خدا فرمود تمام اسلام و حق در برابر تمام کفر و شرک ایستاد.

اما سرانجام مهم این جنگ هم از بین رفتن بزرگان مشرکان چون عمرو و از هم پاشیدن اتحاد احزاب نابودی یهودیان فتنه‌انگیز و یاری فراوان خداوند به مسلمانان بود.

 این روزها هم آنانکه ایمان راستین به راه حق و نصرت و فضل الهی دارند می‌توانند در دفاع از این آرمان‌ها موفق باشند. یکی از آموزه‌های تدابیر رسول خدا (ص) و اقدامات علی(ع) را می‌توان چنین استنباط کرد که برای دفاع گاهی باید در قلب دشمن حاضر شویم، همان کاری که در کشورهای برادر سوریه ،عراق ، لبنان و فلسطین انجام می‌دهیم و با تکفیری‌ها و داعشی‌ها می‌جنگیم.

دیگر آنکه پیامبر بارها یاری خدا به مسلمانان با ایمان در برابر دشمنانشان را وعده داده بود و انشالله در رویارویی با تمام ناحق، پیروز نهایی ایمان داران حقیقی‌اند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۱:۵۱
عارف عبداللهی

 قصه بدانجا برسید که ما خواستیم بفهمیم جنب و جوش و خروش و سروش جان و روح جوانان ما در کنسرت‌هایی با نیم چاشنی از اختلاط و قیافه بزک شده و جین‌های تنگ و رنگ، آیا تجلی گر همان آرامشی است که مسئول اجتماعی شهر، بدان اشاره مند است؟

خمیرمایه‌ی این استدلال در تنور ذهن بنده نان برشته دو آتشه بیرون نمی‌دهد، بلکه یا می‌سوزد یا خمیرگشته و در کف داغ تنورستان خیالم، ذغال می‌شود.

آن افت و خیز وسکنات درشت و ریز جوانان در یک کنسرت، آیا تبعاتش در همان کنسرت تمام می‌شود؟ ایا اصلاً این کنسرت تبعاتی دارد؟ بیاییم کمی در هوای دونفره‌ی من نویسنده و شمای خواننده ، قدم بزنیم و بیاندیشیم. جوان ما چرا باید جذب کنسرت شود؟ به عشق هنر و هنرمندان؟ اصلاً جوان امروز ما مگر چقدر حافظه‌ی هنری و هنرمندشناسی دارد؟ جز به ذهن سپردن بعضی اشعار و تلوتلو خوردن‌های گذرا از صدای این خواننده به نوای آن نوازنده مگر چیز بیشتری می‌داند؟ خودمان را گول نزنیم. جوان ما بابت هنر به کنسرت نمی‌رود. یک جذبه‌ی دیگری هست که پولی می‌دهد و رخسار می‌آراید و به سان شهزاده‌ای روانه‌ی بزمگاه می‌شود.

ما بخشی از علت را شوق از نزدیک دیدن فلان خواننده مشهور می‌گذاریم.حالا که رفت و شنید و جهید و شاید هم کمی تکان خورد و رقصید، بعدش چی! این جوان مملو از چه چیزی می‌شود؟ فکر، ذهن و خیال او تا چند روز درگیر فضایی بود که در یک ساعت تجربه‌اش کرد؟ از هم گسیختگی فضای یک کنسرت پرشور، او را ممکن است چه مقدار از بعضی حدود، عبور دهد؟ بعد از این بزم شبانه یا عصرانه ،او چه تاثیری از این فضا را در زندگیش خواهد دید؟ آیا او به ارامش میل خواهد کرد یا تهییج می‌شود تا بهر چشیدن طعم مجدد عبور از بعضی از حدود این بزم را تکرار کند؟ این تکرار و تکرار و هم پیاله شدن با اتمسفر فکری رایج در کنسرت‌ها اگر به یک عمومی از جوانان یک شهر، تسری یابد. احتمال نمی‌رود کم کم حدود شکسته شده در کف خیابان هم پیدایشان شود؟!!

از همینجا شاید قضیه بیخ پیدا کند و ناگهان در اثر اتفاقی، رخدادی یا پیشامدی آن ارامش و پایداری که فلان مسئول به آن اذعان داشت. یکهو در هم بریزد و همه‌ی خواب‌های مدبرانه آقایان را به اضغاث احلامی بی تعبیر بدل کند. اگر فلان مسئول نفهمد که جوانش دارد به خوی بیش فعال کنسرت‌ها، میل پیدا می‌کند.قطعاً باید منتظر بروز ازهم پارگی‌شان و منزلت اجتماعی مردم شهرش باشد. اینکه مسئولی نمی‌فهمد راه کنترل هیجان یک جوان چیست و برای آن چه برنامه‌ای باید داشت، نشان از این دارد که اصلاً درکی از جوان ندارد. چنین مسئولی، از علت‌های بروز ناهنجاری‌های اجتماعی توسط جوانان است. بدفهمی و نان به نرخ روز خوردن مسئولان فرهنگی بعضی ارگان‌ها و عدم عمق یافتگی فکری آنان در درک خصایص خاص جوانان، آن‌ها را هماهنگ با باد زمانه می‌کند. خواه این باد، نسیم دلگشا باشد. خواه طوفانی لانه برکن. اگر مسئول با این همه تجربه‌های سنگینی که بشریت در این قرن متحمل شد. هنوز نفهمیده باشد که رایج شدن بعضی فضاها در بلند مدت موجب سلب آرامش عمومی می‌شود، قطعاً برای شیرفهم شدن این مسئول باید منتظر اتفاقی با هزینه‌های سنگین بود.

یک مسئول باید بداند اعمال،مواضع و نرمش و خروش او چه تغییری در قبله گاه فکری جوان شهرش می‌گذارد. آیا آنچه تحت عنوان هنر در کنسرت اجرا می‌شود. تکاملی در تعهد بخشی به روح یک انسان فعال، بانشاط و توفنده است یا برعکس قرار است ذره ذره و مثقال مثقال تعهد را از جوان شهربزداید!! تعهد زدایی که از خود جوان شروع می‌شود و او را نسبت به هستی و استعدادهای برترش غافل می‌کند و کم کم این روحیه تعهد زدایی را به عامه شهر هم تحمیل می‌کند. اگر غبار تعهدزدایی در هوای تنفس مردم یک شهر, عادی شود.باید منتظر عواقب به فراموشی سپردن"نفس‌های" سلامت و امنیت بود. کارمسئول فرهنگی،دمیدن بر نفس‌های تازه شهر است.چه اینکه غبارهای آلوده کننده زیادند و بسی مایه تأسف است که باز مسئول ماهم خودش غباری بشود در بین این ریزگردهای کثیف.

با این اوصاف برچه کسی پوشیده نیست که عمدتاً کنسرت‌ها دارای فضاهای بشدت ضداخلاقی است که گاها حتی خود کنسرت به حاشیه می‌رود؟ اگر فلان مسئول نمی‌داند که تهییج موسیقیایی ذهن در فضای یک کنسرت اگر همراه با نظر و بزک بازی جوانانه شود.چقدر می‌تواند بر قوه عقلانیت و تدبیر منطقی یک جوان اثر بگذارد. بی درنگ زمین مسئولیت را ببوسد و به کناری برود.

جوان امروز ما به اندازه کافی درگیر تار و تنبک نوازنده‌ها شده است. بخش عمده‌ای از جوانان، در بعد تفکرات منطقی آسیب‌های جدی را متحمل شده‌اند. باید برای خشکاندن این باتلاق تلاش شود، نه آبدار کردنش.

مسئول عمق ادراکاتش را از هویت و ماهیت خصایص جوان بالا ببرد وگرنه بیم آن می‌رود این صدای قلقلی که ازظرف جوشان جوانان، به گوش می‌آید. به زودی به سرنوشت هزاران تجربه پرهزینه دیگر بلاد عالم، دچار شود و تُنگ بلور خوش نقش خیال مدیر را بترکاند و...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۱:۴۳
عارف عبداللهی

جریان رسانه ای حامی دولت از سویی خود را مقید به مبارزه با فیش های نجومی نشان می دهد و از سوی دیگر به انواع روش ها می کوشند آن ها را توجیه نمایند، یکی از این توجیهات، تکرار داستان مضحک «حیف ها و میل ها» است، داستانی که از سال ۱۳۸۷ توسط مصطفی پورمحمدی (رئیس سازمان بازرسی و سپس وزیر دادگستری) وارد ادبیات مدیریتی کشور گردید.

در قضیه «حیف ها و میل ها» طوری وانمود می شود که گویا اگر کشور مدیر لایق می خواهد نباید خیلی روی «میل ها» و حقوق های نامتعارف ایشان حساس باشد و این گونه توجیه می شود که اگر کشور از این مدیران بهره نگیرد، در عوض «حیف ها» زیاد می شود، منطقی که با توجه به جایگاه نظارتی آقای مصطفی پورمحمدی چه در وزارت کشور دولت نهم و چه در سازمان بازرسی و چه وزارت دادگستری دولت یازدهم مطمئناً در قضیه فیش های نجومی تأثیر گذار بوده است.

سرمقاله روز (۹۵/۴/۱۹)  روزنامه ابتکار،  نوشته «محمد علی وکیلی» نماینده رهیافته از لیست امید تهران به مجلس دهم با عنوان «حیف کنندگان یا میل کنندگان» نیز به همان منطق مصطفی پورمحمدی در مسأله حقوق های نامتعارف می پردازد، در بخشی از مقاله محمد علی وکیلی آمده است:

«میان ناتوانان غیر متنول و متنولان توانمند فرق بسیار است. سرمایه ای که اولی به باد می دهد قابل مقایسه با ثروتی که دومی میل می کند نیست. کار هر دو البته تخلف است و مستوجب جزای خود اند. اما خسران یکی قابل جبران است و خسران آن یکی برگشت ناپذیر است؛ با این توضیح، نباید حیف کنندگان بیت المال را با میل کنندگان حقوق های نامتعارف یکی گرفت.»

منطق امثال پورمحمدی و وکیلی از این جهت اشتباه است که طوری وانمود می کنند که گویا برای رسیدن به نیروهای متخصص نباید خیلی روی حقوق های نامتعارف حساس بود و این در حالی است که کشور پر از نیروهای متعهد، متخصص و جهادی در همه حوزه هاست و ترویج این تفکر که برای حل مشکلات کشور باید از نیروهای متخصصِ دنیا پرست استفاده کرد، ویرانگر و مانع شایسته سالاری نیز هست.

ایراد دیگری که در منطق ایشان وجود دارد این است که طوری وانمود می شود که گویا میل کنندگان اهل حیف کردن نیستند، یعنی انگار کسانی که اهل میل کردن هستند کارشان را به نحو احسن انجام داده اند! و فقط مشکل شان حقوق های نامتعارف بوده است! در این منطق استفاده از چنین مدیرانی حتی می تواند شایسته تقدیر هم باشد چرا که جلوی حیف ها را گرفته است! در صورتی که دولت ها مکلف به مبارزه توأمان با حیف و میل هستند.

حتی اگر بخواهیم دو قطبی کاذب حیف ها و میل ها را بپذیریم، بازهم نمی توان جرم حیف کنندگان را کوچکتر از میل کنندگان فرض کرد، چرا که میل کنندگان عامدانه و با نیت شخصی به بیت المال دست اندازی کرده اند و چه بسا میزان برداشت خود و دارو دسته شان، از حیف های ناشی از اشتباهات سهوی برخی مدیران، بیشتر هم باشد! لذا هم به لحاظ قصد و نیت و هم از نظر میزان خسارت های مادی و اعتباری که به نظام و مردم وارد می شود، هزینه حقوق های نجومی غیر قابل اغماض و تطهیر است.

مدیرانی که اهل میل کردن و حقوق های نامتعارف هستند، هم از این لحاظ که دلشان به حال بیت المال نمی سوزد و هم از این نظر که مشکلات مردم را درک نمی کنند، نمی توانند گزینه های خوبی برای حل مسائل کشور باشند بلکه با در اولویت قرار دادن تأمین نظر طبقات مرفه، تبعیض، رشد نامتوازن، تجملگرایی و واردات را افزایش می دهند، شاید همین تفکر است که باعث می شود حل مشکلات جاده ای در برابر نوسازی ناوگان هوایی بالکل فراموش شود.

اظهارات امثال پورمحمدی و وکیلی نشان می دهد که عارضه حقوق های نامتعارف بیش از این که یک اشتباه ناخواسته و تصادفی باشد، ناشی از یک نگرش و تفکر اشتباه و خائن پرور است، تفکر اشتباهی که چه در سیمای دوستان صمیمی دولت که فیش های نجومی شان افشا شد، چه در سبک زندگی و نحوه استفاده ایشان از بیت المال و هزینه های دکوراسیون و خودروهای شاسی بلند و خارجی و چه در همین فرضیه های مضحک حیف ها و میل ها نمایان است و حل مشکل نی‌ز بدون رفع ای‌ن ری‌شه ها می‌سر نخواهد بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۵ ، ۱۲:۴۵
عارف عبداللهی

 

شیر بی دُم و سر و اشکم که دید  این چنین شیری خدا کی آفرید؟

 

پهلوانان مدعی تدبیر و امید پیشرفت هسته ای و بازرسی اجانب از اماکن نظامی و امنیتی را کم اهمیت دانستند! تمام اطلاعات شبکه بانکی را تحت نظارت آمریکا بردند! حتی تعهدی را امضا کردند که به تبع آن کمک به سپاه، حزب الله و فلسطین هم تخلف باشد! عصر حاضر را عصر گفتگو و بی نیازی به موشک دانستند! در رد اهمیت استقلال کتاب نوشتند! وگفتند وقتی همه چیز را میتوان خرید چه نیاز به خودکفایی! بهشت رفتن مردم را بی ارتباط به انقلاب دانستند! به جای مرگ بر آمریکا به او لبخند زدند! و ساده زیستی مسئولان را عوامفریبی دانستند!

 

حال این ها را کنار هم که بگذاریم حکایت آن شیر بی یال و کوپال به خوبی در ذهن تداعی می شود و اینجاست که باید به آقایان گفت: انقلاب بدون استقلال، خودکفایی، کمک به مستضعفین، تبری از مستکبران، مرگ بر آمریکا، توان دفاعی و موشکی، اعتنا به معنویت و دین مردم، حفظ اسرار و حراست از امنیت کشور را چه کسی می تواند تصور کند؟!

 

تصور و تمایل این جریان برای داشتن انقلابی بی دم و سر و اشکم باعث شده که طرفداران انقلاب و آرمان هایش را افراطی و تندرو لقب نهند و حرفهای امام خمینی(ره) را یک به یک با تأویل و تحریف به مسیری که دل خواهشان است متمایل کنند و منویات امام خامنه ای را با انواع متلک ها و طعنه ها زیر سؤال ببرند تا زیربارش نروند! به راستی آیا مذبذبانی که چرب و گرم رفاه زیر دندانشان رفته است، توان چشیدن سوزن امام و استاد انقلاب را می آورند؟!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۵ ، ۱۱:۳۵
عارف عبداللهی

 بدون تردید پوشش اسلامی برای زنان، از ضروریات دین مقدس اسلام است، چنان که آیات متعددی از قرآن بر این مطلب دلالت دارند. از طرفی مسأله حجاب یکی از جنجالی‏ترین مسائل دنیای دیروز و امروز است، به ویژه طرفداران اعلامیّه حقوق بشر، که با عنوان کردن «تساوی حقوق زن و مرد»، پوشش را برای زن دست و پاگیر دانسته، و آن را برخلاف آزادی قلمداد و به عنوان حمایت از حقوق زن، مطرح می‏نمایند، این مسأله را بسیار حسّاس نموده است، در صورتی که پوشش اسلامی را باید در مجموع ابعادش مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، که با توجّه به مجموع، به نفع زن و جامعه است، و نه تنها دست و پا گیر نیست و تضادی با آزادی ندارد، بلکه زنان در عین حفظ پوشش اسلامی، می‏توانند برترین فعالیّت‏های اجتماعی را داشته باشند، و در چارچوب آزادی‏های صحیح و مقبول، از حق آزادی خود بهره‏مند گردند، زیرا حجاب در اسلام به معنای پرده نشینی نیست، بلکه به معنای پوششی معقول برای جلوگیری از فساد، و حفظ کرامت زن است، و ما امروز در جمهوری اسلامی ایران می‏بینیم که زنان در همه صحنه‏ها و عرصه ‏ها، از مجلس قانون‏گذاری گرفته تا آموزش و پرورش و بیمارستان‏ها و ادارات و دانشگاه ها  می‏توانند در چهارچوب حفظ پوشش اسلامی، به کار و تلاش بپردازند، بی آن‏که حجاب اسلامی برای تلاش‏های آنان، مشکلی ایجاد کند، و حقّ آزادی صحیح آنها را تضییع نماید

امروز حجاب و عفاف یک مسأله صد درصد اجتماعی و فرا جنسیتی و فراتر از یک رفتاردینی است که نیاز به عزم دو طرفه از سوی مسؤولان و از سوی مردم دارد. عرصه فرهنگ حجاب و عفاف بیش از قانون و بودجه و ساختارهای دولتی و رسمی نیاز به ساختارهای غیر رسمی دارد. ساختارهایی برآمده از بطن مردم انقلابی، معتقد و دغدغه مند و در این میان مهمترین وظیفه نظام حمایت از همین ساختارهای غیر رسمی است امروز بر خلاف همه برنامه ریزی‌ها و تلقین های برخی از جوامع غربی برای توسعه بی عفتی در قالب گفتمان های فطرت مدار در حال بازگشت به عفاف هستند و از طرفی توسعه اسلامی در جهان رفتار دینی حجاب را بیش از پیش جهانی نموده است و این خود نشان می دهد که آنان پس از آزمون و خطاهای بسیار این شیوه را برگزیده اند

رعایت پوشش و عفاف از وظایف دینی و قانونی همگان و نظارت بر آن از وظایف شرعی و قانونی همه ارگان ها بویژه دانشگاه ها  است همه دانشگاه های معتبر جهان نیز مبتنی بر ارزش های فرهنگی، خود، قوانینی وضع و رعایت آنرا بصورت جدی مطالبه می نمایند.

 با استعانت از خدای متعال و طلب امداد از  امام عصر (عج) و پیروی از رهنمودهای نائب بر حق ایشان امام خامنه ای( مدظله) و با یک دلی و یک صدایی با عزمی ملی و مردمی در نهادینه شدن فرهنگ حجاب و عفاف در کشور گامی بلند برداریم و در این باب موفق و پیروز گردیم.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۱۳:۴۵
عارف عبداللهی

چادری ها زهــــــــرایی نیستند!

اگر فکرشان،هدفشان،راهشان،نگاهشان،عشقشان و حجابشان فاطمی نباشد.

فکر می کنم همین چند جمله کافی باشد تا منظور خود را بیان کرده باشم.

آری چادر حجاب کامل است اما هر چادری محجبه نیست..! پس بهتر است تبلیغ چادر کنیم نه چادری، مثل تبلیغ قرآن نه قاری، چرا که گاهی قاری می شود ابن ملجم که قرآن ناطق را به شهادت می رساند و آنگاه است که دیگر جوابی نمی توانیم بدهیم...

شاید جمله حجاب مصونیت است نه محدودیت به ظاهر شعاری به نظر برسد، اما معنای حقیقی آن را کسی درک میکند که طعم مصونیتش را چشیده باشد. آنگاه که در ظل آفتاب و هرم گرمای سوزان تابستان با حجاب و چادر مشکی ات، سنگین و باوقار در خیابان قدم برمیداری و سوز گرمای تابستان را به آتش دوزخ ترجیح می دهی و از خدای خودت ممنونی که چنین نعمتی به تو ارزانی داشته ناگهان به فاصله ی چند متر آن طرف تر دختری بدحجاب را می بینی که قربانی نگاه های آلوده ی هوسرانان شده و به دنبال راه نجاتی است از چنگال این اراذل و به تو پناه می آورد تا با تو جان سالم از دست این قبیل افراد به در ببرد، آنجاست که به یکی از معانی این مصونیت پی میبری و با تمام وجود درک میکنی که مصونیت چیست. مصونیت یعنی نه تنها تو به سمت گناه نمیروی، بلکه نمی گذاری گناه نیز به سمتت بیاید چه رسد به اینکه گناه به سمتت بیاید و موقعیتش هم جور شود و حالا فرار کنی. عفیفه تنش از مقدمات موقعیت هم مصون است.

عفیفه کسی است که از تیزی ذهنش استفاده می کند و نه تنها سمت گناه نمی رود بلکه نمی گذارد مقدمات گناه برایش فراهم گردد. به عبارت دیگر اصلا داخل گودال گناه نمی افتد که نیازی به بیرون آمدن از آن باشد...

و اینگونه است که معصوم علیه السلام فرموده است:

کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم

مردم را با چیزی غیر از زبان هایتان نیز دعوت کنید و بخوانید(به دین اسلام).

متاسفانه این روزها ویروسی تحت عنوان چادری های بدحجاب در حال پخش شدن است که به سرعت گریبانگیر خیل عظیمی از بانوان گردیده است. ویروسی که شخص چادر میپوشد اما سرخی لبانش از دور هویداست! چادر میپوشد اما سیاهی آرایش چشمانش، چشم نامحرم را خیره می کند! چادر میپوشد اما بوی عطر دل انگیزش، مشام هر نامحرمی را می نوازد! چادر می پوشد اما رنگهای جیغ البسه اش، تحسین مردهای هرزه چشم را برمی انگیزد! و توجیه می کند که می خواهم همه بدانند که چادری ها هم، زیبا، شیک، خوشبو، مرتب اند و هزار چیز دیگر...کسی که چادر را برای پوشش انتخاب می کند، اگر احکام حجاب را نداند قطعا به بیراهه می رود.

به عبارت دیگر، حیا را که نفهمی چادر مشکی هم تو را محجبه نخواهد کرد..!

 

چادری های بی حیا تنها یکی از دردهایی است که می توان گفت.

درد دارد چون چادر، حجاب حضرت فاطمه زهرا س و حضرت زینب کبری س است. فاطمه ای که پشت در سوخت اما چادر از سرش نیفتاد. زینبی که در وصفش چنین سروده اند: زینب عفیفه ایست که در پای عفتش/ عباس میدهد نخ معجر نمی دهد...

و تو دقیقا بخاطر همین چیزهاست که حتی در کوه و حتی در دریا و کنار ساحل و هرجای دیگر هم حاضر نشدی چادر از سر برداری. چون مادرت به تو آموخته است که: چادر سر کردن بلدی نمی خواهد، عشق می خواهد.

درد دارد چون...

و در آخر تنها یک چیز می توانم بگویم:

فلاتحزنک قولهم انا نعلم ما یسرون و ما یعلنون

سوره یس آیه 76

اما این را بدانید که همه این دردها برایم شیرین است و به جان میخرم و با تمام وجود به استقبالشان می روم چون تنها یک نگاه رضایتمندانه مهدی فاطمه عج برایم کافیست.

چرا که خدای مهدی فاطمه عج چنین در قرآن خود فرموده است که:

ولسوف یعطیک ربک فترضی

سوره ضحی آیه5

من عاشق درد دینم

و من برای دینم و برای کربلای یوسف زهرا، مهدی فاطمه عج عباس و زینب تربیت میکنم ان شاءالله.

 عباس هایی از نسل مدافعان حرم

از نسل عباس دانشگر

از نسل سید ابراهیم گردان

عمار، آقا مصطفی صدرزاده

از نسل جهاد مغنیه و احمد مشلب آقا زاده هایی که آقازادگی شان را به همه اثبات کردند.

از نسل محمدرضا دهقان

و از نسل فیروز حمیدی زاده، محمد ابراهیم توفیقیان و محمدتقی اربابی، شهدای شاخص مدافع حرم استان که نشان دادند که: زینب عفیفه ایست که در پای عفتش/ عباس میدهد نخ معجر نمیدهد....

و زینبهایی از نسل سمیه بانو، همسر شهید مصطفی صدرزاده که زینب گونه بالای سر جنازه همسر شهیدش خطبه ای کربلایی خواند و با خطابه ی خود کارفرهنگی به تمام معنا انجام داد و به همه ثابت کرد که زینب وار بودن یعنی چه. آن زمان که گفت:

فاعتبروا یعنی مصطفی فدای رهبر، نه تنها مصطفی، محمدعلی فدای رهبر، فاطمه فدای رهبر، خودم فدای رهبر، تمام دار و ندار، هستی، مال، زندگی فدای رهبر، خود مصطفی در وصیت نامه اش فرموده: فقط گوش به فرمان رهبر باشید.

فاعتبروا یعنی مصطفی فدای اسلام. فاعتبروا یعنی بی تفاوت نباشیم. یعنی اسلام مرز ندارد. فاعتبروا یعنی مصطفی ثابت کرد کل یوم عاشورا. فاعتبروا یعنی مصطفی ثابت کرد باغ شهادت باز است...

 

 

 من میخواهم چادری زهرایی باشم ان شاءالله

ما را مدافعان حجاب آفریده اند....

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۱۲:۴۵
عارف عبداللهی
تنها یقه بستن و ریش گذاشتن که نمی شود حزب اللهی بودن، این حرف را تا حالا همه ما بارها شنیده ایم، راست هم می گویند خیلی مسائل دیگر نیز وجود دارد که عیار حزب اللهی بودن است و ما از آن غافل هستیم، امروز می خواهم نوشته خود را با گلایه آغاز کنم، بالاخره از قدیم گفته اند یک سوزن به دیگری می خواهی بزنی یک جوالدوز هم به خودت بزن.
الان چند سال است که از یک فریضه و واجب که آقا و رهبرمان مطرح کردند می گذرد، ابتدا می پرسم مگر جهاد تنها در نوع نظامی آن خلاصه می شود، جهاد در هر زمانی ممکن است شکل های گوناگون به خود بگیرد و امروز یکی از مهمترین نوع آن جهاد اقتصادی است.
آقا  4 سال پیش در پیام نوروزی سال 91 خودشان می فرمایند " برای خودمان فرهنگ کنیم، بر خودمان یک فریضه بدانیم که هر کالایی که مشابه داخلی آن وجود دارد و تولید داخلی متوجه به آن است، آن کالا را از تولید داخلی مصرف کنیم و از مصرف تولیدات خارجی به جد پرهیز کنیم؛ در همه زمینه ها؛ زمینه های مصارف روزمره و زمینه های عمده تر و مهم تر."
علمای اعلام بفرمایند معنای "فریضه" یعنی چه، برای حقیر که مقلد معظم له هستم این واژه حکم فتوا را دارد، از منظر ولایت فقیه هم بخواهیم بنگریم این حکم بر همه مقلدین مراجع عظام دیگر هم جاری است.
ضمن اینکه تاریخ معاصر ما گویای این است که علمای بزرگ ما برای کاهش وابستگی به خارجی ها، فتاوای قاطعی در تحریم کالای خارجی خصوصا کالاهای کشورهای استعمار گر و مستکبر داشته اند و در منبر های خود ازجمله در ماه مبارک رمضان به تبیین آن می پرداختند.
از آن جمله می توان به مقابله با تهاجم اقتصادی دشمن با صدور حکم تحریم توتون و تنباکو توسط میرزای شیرازی و حکم تحریم خرید کالاهای خارجی توسط مرحوم آقانجفی، فقیه صاحب نفوذ عصر قاجار، در اصفهان اشاره کرد. (1)
حال می پرسم چهار سال از این حکم گذشت، چقدر به این فریضه عمل کرده ایم رفقا! امروز اگر سرمان را بچرخانیم چند کالای ایرانی در خانه این بچه حزب اللهی وجود دارد و چند کالای خارجی، چند درصد از زندگی خود را ایرانی سازی کرده ایم؛ آیا تولید داخلی در خانه ما غریب نیست؟!
بچه هایی که منتظر حکم جهاد آقا بودند کجا هستند، وقتی وارد فروشگاه می شویم تا تلوزیون بخریم، تا یخچال و لباسشوئی و گوشی موبایل و مسواک و خودکار و لباس بخریم، چرا یادمان از آقا و اوامر و حکم جهاد و این چیز ها نمی آید.
بابا جهاد همین است که شما وقتی کالای ایرانی و خارجی را کنار هم می گذاری اصلا در خرید کالای ایرانی تردید به خود راه ندهی، درگیر این ساده انگاری نشوی که آقا کالای ایرانی بی کیفیت است، پس ولایتمداری و انقلابی بودنمان چه می شود، اصلا همه اینها به کنار، غیرت ملی مان کجا رفته، نکند مثل آن ملی گراهایی بشویم که تمام کالاهای زندگی شان خارجی است و فریاد جانم فدای ایران سر می دهند!
برای همه توجیه هایی که ما پشت سر هم می آوریم تا کالای خارجی را بخریم امام خامنه ای(مد ظله) جواب دارند، ایشان می فرمایند "شاید در یک نگاه ساده انگارانه بگوییم وقتی کالاهای مرغوب خارجی هست چه نیازی به مصرف کالای داخلی وجود دارد؟ پاسخ این است که در کنار ارزشمندی هویت ملی و تقویت روحیه خودکفایی، مهمترین اثر مصرف کالای داخلی رفع بیکاری است."
ان شاء ا... ادامه دارد.
پی نوشت:
1-   برای اطلاع از احکام و فتاوای بیشتر پیرامون مسئله "خرید کالای ایرانی و تحریم کالای خارجی" می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید که طی آن 23 سوال کلیدی در این خصوص توسط دفتر معظم له پاسخ داده شده است:
http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=29126
 
 
2- (جنبش تاریخی برای تحریم کالای خارجی):
 http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1905515551698097152
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۱۲:۳۰
عارف عبداللهی